ویرگول
ورودثبت نام
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
خواندن ۱۵ دقیقه·۱ روز پیش

تفاوت لایف‌کوچ و روانشناس: کدام یک برای شما مناسب‌تر است؟

تفاوت لایف‌کوچ و روانشناس چیست و کدام در چه مرحله ای برای ما راهگشاست؟

چکیده

سردرگمی بین لایف‌کوچینگ و روانشناسی بالینی یکی از چالش‌های رایج افرادی است که به دنبال کمک برای بهبود زندگی یا حل مشکلات روانی خود هستند. این مقاله با مرور پژوهش‌های علمی منتشرشده، به تحلیل تفاوت‌های بنیادین این دو حرفه می‌پردازد - از فلسفه و اهداف گرفته تا روش‌کار و محدوده صلاحیت.

یافته‌ها حاکی از آن است که لایف‌کوچینگ برای افراد سالم که می‌خواهند به اهداف مشخصی برسند یا مهارت‌های خود را توسعه دهند، انتخاب مناسبی است. اما روانشناسی بالینی برای کسانی که با اختلالات روانی، تروماهای گذشته یا مشکلات هیجانی جدی روبه‌رو هستند، ضروری به نظر می‌رسد. در برخی شرایط خاص، ترکیب این دو رویکرد می‌تواند بهترین نتیجه را به همراه داشته باشد.

واژگان کلیدی: لایف‌کوچینگ، روانشناسی بالینی، توسعه فردی، سلامت روان، کوچینگ حرفه‌ای، روان‌درمانی


مقدمه

دوست صمیمی‌ام سه سال پیش با بحران شغلی جدی روبه‌رو شد. مدیر یک تیم ده نفره بود، اما شب‌ها نمی‌توانست بخوابد. صبح‌ها با دلشوره از خواب بیدار می‌شد. وزنش ده کیلو کم شده بود.

یکی از همکارهایش گفت: “برو یک لایف‌کوچ خوب پیدا کن، حتماً کمکت می‌کند.”

مادرش گفت: “پسرم، فکر کنم نیاز به روانشناس داری.”

او هم مثل خیلی‌ها گیج شده بود. کوچ؟ روانشناس؟ چه فرقی می‌کند؟

این سؤال امروز خیلی شایع شده. با رشد سریع صنعت کوچینگ از یک طرف و افزایش آگاهی درباره سلامت روان از طرف دیگر، مرز بین این دو حرفه برای خیلی‌ها مبهم است.

آمارها جالب است. طبق گزارش انجمن بین‌المللی کوچینگ (ICF, 2023)، تعداد کوچ‌های حرفه‌ای در جهان از ۵۳ هزار نفر در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۱۰۹ هزار نفر در سال ۲۰۲۲ رسیده - یعنی دو برابر شده در عرض هفت سال.

همزمان، بعد از کووید، تقاضا برای خدمات روانشناسی هم سقف زده (WHO, 2022).

اما مشکل کجاست؟

وقتی مرزها مشخص نباشد، آدم ممکن است پول و وقتش را هدر بدهد. یا بدتر، وضعش بدتر شود. کسی که نیاز به درمان دارد اما به کوچ مراجعه می‌کند، ممکن است ماه‌ها بدون نتیجه بماند. یا کسی که فقط نیاز به برنامه‌ریزی برای تغییر شغل دارد، ممکن است در روان‌درمانی گیر کند و احساس کند دارد “بیمار” می‌شود.

پس بیایید یک بار برای همیشه این موضوع را روشن کنیم.


لایف‌کوچینگ چیست؟

فرض کنید یک مربی ورزشی دارید که هر روز کنار شما می‌ایستد و می‌گوید: “بیشتر بدو! قوی‌تر بزن! می‌توانی بهتر از این باشی!”

کوچینگ دقیقاً همین کار را می‌کند - فقط نه برای بدنتان، بلکه برای زندگی‌تان.

یک کوچ خوب کسی است که با پرسیدن سؤالات درست، شما را وادار می‌کند عمیق‌تر فکر کنید. او جواب نمی‌دهد، بلکه کمک می‌کند خودتان جواب را پیدا کنید.

این فلسفه از کجا آمده؟

داستانش جالب است. در دهه ۱۹۸۰، تعدادی از مربیان ورزشی - خصوصاً در تنیس و گلف - متوجه شدند که تکنیک‌های آن‌ها فقط برای ورزش نیست. تیموتی گالوی، مربی تنیس، کتابی نوشت به اسم “بازی درونی تنیس” که بعدها الهام‌بخش کل صنعت کوچینگ شد (Stober & Grant, 2006). او می‌گفت بزرگ‌ترین دشمن یک بازیکن، خودش است - نه حریفش.

بعدها توماس لئونارد این ایده را برداشت و به زندگی روزمره آورد. او در دهه ۱۹۹۰ اولین مدرسه کوچینگ را راه‌انداخت.

حالا کوچینگ چه کار می‌کند؟

ساده بگویم: کمک می‌کند از جایی که هستید به جایی که می‌خواهید باشید، برسید.

مثلاً:

  • می‌خواهید شغلتان را عوض کنید اما نمی‌دانید از کجا شروع کنید

  • مدیر شده‌اید اما احساس می‌کنید مهارت کافی ندارید

  • می‌خواهید کسب‌وکار راه بیاندازید اما ترس دارید

  • کارتان و زندگی‌تان به هم ریخته و نمی‌دانید چطور تعادل برقرار کنید

یک کوچ با شما می‌نشیند و می‌پرسد: “دقیقاً چه می‌خواهی؟ چرا این برایت مهم است؟ چه چیزی جلویت را گرفته؟ چه گزینه‌هایی داری؟ اولین قدم چیست؟”

این سؤالات ساده به نظر می‌رسند، اما وقتی کسی حرفه‌ای آن‌ها را بپرسد، تأثیرشان باورنکردنی است.

تحقیقات هم این را تأیید می‌کنند. مطالعات نشان داده‌اند که افرادی که از کوچینگ استفاده کرده‌اند، در دستیابی به اهدافشان موفق‌تر بوده‌اند (Grant, 2003). البته - و این مهم است - این یافته‌ها درباره افرادی است که از نظر روانی سالم بودند.


روانشناسی بالینی چیست؟

حالا بیایید به سراغ روانشناسی بالینی برویم.

این یک رشته علمی است با بیش از صد سال سابقه. ریشه‌هایش به اواخر قرن نوزدهم برمی‌گردد - زمانی که فروید، یونگ و دیگران شروع کردند به مطالعه علمی ذهن انسان.

روانشناسی بالینی چه کار می‌کند؟

به زبان ساده: مشکلات روانی را تشخیص می‌دهد و درمان می‌کند.

تفاوت اصلی با کوچینگ اینجاست: روانشناس دنبال علت می‌گردد. می‌خواهد بفهمد چرا شما الان اینجا هستید. چه اتفاقی افتاده که حالا اینطور احساس می‌کنید.

یک روانشناس بالینی باید سال‌ها درس بخواند. در ایران، حداقل شش سال تحصیل دانشگاهی لازم است - چهار سال کارشناسی روانشناسی، دو سال کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، بعلاوه صدها ساعت کارآموزی تحت نظارت. بعد هم باید از سازمان نظام روانشناسی مجوز بگیرند.

چرا این همه آموزش؟

چون روانشناسان با چیزهای پیچیده و حساسی سر و کار دارند. افسردگی، اضطراب، تروما، اعتیاد، اختلالات خوردن، افکار خودکشی - اینها بیماری‌های واقعی هستند که نیاز به تشخیص دقیق و درمان تخصصی دارند.

روانشناسان از راهنماهای تشخیصی استانداردی مثل DSM-5 استفاده می‌کنند (APA, 2013). این کتاب مثل یک دایره‌المعارف پزشکی است که تمام اختلالات روانی شناخته‌شده را با علائم دقیقشان توضیح می‌دهد.

روش‌های درمانی هم بر پایه تحقیقات علمی هستند. مثلاً درمان شناختی-رفتاری که یکی از رایج‌ترین روش‌هاست، در هزاران مطالعه آزمایش شده (Beck, 2011). یا EMDR که برای درمان تروما استفاده می‌شود، اثربخشی‌اش در پژوهش‌های متعدد اثبات شده (Shapiro, 2018).


تفاوت‌های کلیدی

آینده یا گذشته؟

این شاید واضح‌ترین تفاوت باشد.

با یک کوچ بیشتر درباره آینده حرف می‌زنید. “کجا می‌خوای باشی؟ چطور می‌خوای برسی؟”

با یک روانشناس، گذشته هم خیلی اهمیت دارد. “چرا الان اینجوری احساس می‌کنی؟ چه اتفاقی افتاده؟ از کی این مشکل شروع شده؟”

البته این خط مشکی-سفید نیست. یک کوچ خوب گاهی درباره گذشته هم می‌پرسد. و یک روانشناس خوب حتماً به آینده هم نگاه می‌کند. اما تأکید اصلی متفاوت است.

هدف یا مشکل؟

وقتی به کوچ می‌روید، معمولاً یک هدف دارید. می‌خواهید جایی برسید.

وقتی به روانشناس می‌روید، معمولاً یک مشکل دارید. چیزی شما را اذیت می‌کند.

این تفاوت خیلی مهم است (Grant & Cavanagh, 2007).

تحصیلات و مجوز

اینجا یک موضوع حساس است که باید صریح بگویم.

برای فعالیت به‌عنوان روانشناس بالینی، باید مدرک دانشگاهی معتبر و مجوز رسمی از سازمان نظام روانشناسی داشته باشید. این یک حرفه مجاز است. نمی‌توانید بدون این شرایط فعالیت کنید.

اما برای کوچینگ؟ متأسفانه در بیشتر کشورها - از جمله ایران - هیچ الزام قانونی وجود ندارد.

یعنی از نظر قانون، هر کسی می‌تواند فردا یک تابلو بزند و بگوید “لایف‌کوچ”.

این یک مشکل جدی است.

خوشبختانه سازمان‌های بین‌المللی معتبری مثل ICF استانداردهایی تعریف کرده‌اند. برای گواهینامه سطح بالای ICF، باید بیش از ۲۰۰ ساعت آموزش تخصصی و ۲۵۰۰ ساعت تجربه کوچینگ داشته باشید (ICF, 2023).

اما خب، نه همه کوچ‌ها عضو ICF هستند و نه همه این استانداردها را رعایت می‌کنند.

پس چه کار کنیم؟

هنگام انتخاب کوچ، حتماً گواهینامه‌ها و سوابقش را بررسی کنید. از کجا آموزش دیده؟ چند سال تجربه دارد؟ عضو چه سازمان‌هایی است؟

محدودیت‌های مهم

این را با حروف درشت بنویسم:

یک کوچ نمی‌تواند و نباید اختلالات روانی را درمان کند.

اگر کوچی ادعا کرد که می‌تواند افسردگی، اضطراب، تروما، یا هر اختلال روانی دیگری را درمان کند، فوراً از او فاصله بگیرید.

این نه‌تنها غیراخلاقی است، بلکه خطرناک هم هست.

کد اخلاق ICF خیلی واضح است: کوچ‌ها باید بدانند محدوده صلاحیت‌شان کجاست (ICF, 2020). اگر متوجه شدند مراجع علائم اختلال روانی دارد، باید او را به روانشناس یا روانپزشک ارجاع دهند.

متأسفانه همه این اصول را رعایت نمی‌کنند. پس خودتان مراقب باشید.


چه موقع به لایف‌کوچ بروید؟

بیایید چند مثال واقعی ببینیم.

مثال اول: مهندس ۳۵ ساله‌ای هستید که ده سال در یک شرکت کار کرده‌اید. حقوق خوبی دارید، امنیت شغلی دارید، اما… خسته شده‌اید. احساس می‌کنید دارید عقب می‌مانید. همکارهای جوان‌تر از شما جلو زده‌اند. فکر می‌کنید شاید وقتش رسیده تغییر بدهید، اما نمی‌دانید به کجا و چطور.

اینجا یک کوچ می‌تواند کمک کند. با شما کار می‌کند تا ببینید واقعاً چه می‌خواهید، نقاط قوتتان چیست، چه گزینه‌هایی دارید، و برنامه عملی چیست.

مثال دوم: تازه مدیر شده‌اید. اولین بار است که تیم دارید. نمی‌دانید چطور به آن‌ها کار بدهید، چطور بازخورد بدهید، چطور انگیزه‌شان را حفظ کنید. همه چیز را خودتان انجام می‌دهید چون نمی‌توانید به تیمتان اعتماد کنید. خسته شده‌اید و تیمتان هم رشد نمی‌کند.

این هم موردی است که کوچینگ می‌تواند خیلی مفید باشد. یک کوچ خوب می‌تواند به شما کمک کند مهارت‌های رهبری را یاد بگیرید و تمرین کنید.

تحقیقات نشان داده که کوچینگ در محیط کار واقعاً اثر می‌گذارد (Whitmore, 2017). مدیرانی که از کوچینگ استفاده کرده‌اند، در تصمیم‌گیری، مدیریت تیم و رهبری پیشرفت کرده‌اند.

مثال سوم: می‌خواهید کسب‌وکار خودتان را راه بیاندازید اما هزار تا ترس و تردید دارید. نمی‌دانید از کجا شروع کنید. ایده دارید اما نمی‌دانید چطور عملی‌اش کنید.

باز هم کوچینگ می‌تواند مفید باشد.

اما یک نکته مهم:

همه این مثال‌ها درباره افرادی است که از نظر روانی سالم هستند. اگر همزمان با این چالش‌ها، علائم افسردگی یا اضطراب هم دارید، اول باید به روانشناس مراجعه کنید.


چه موقع به روانشناس بروید؟

حالا بیایید وضعیت‌های دیگری را ببینیم.

سناریو اول: دو ماه است که حالتان خوب نیست. صبح‌ها نمی‌توانید از رختخواب بلند شوید. به هیچ چیز علاقه ندارید - حتی کارهایی که قبلاً دوست داشتید. مدام خسته هستید. گریه‌تان می‌گیرد بدون دلیل مشخص. وزنتان تغییر کرده - یا خیلی کم شده یا خیلی زیاد شده. احساس می‌کنید بی‌ارزش هستید.

این علائم افسردگی است. نیاز به کمک حرفه‌ای دارید.

سناریو دوم: نگرانی‌های مداوم و غیرقابل کنترل دارید. شب‌ها نمی‌توانید بخوابید چون ذهنتان مدام کار می‌کند. قلبتان بی‌دلیل تند می‌زند. دست‌هایتان عرق می‌کند. گاهی احساس می‌کنید دارید خفه می‌شوید. از رفتن به جلسات کاری یا مهمانی‌ها می‌ترسید.

این علائم اضطراب است. به روانشناس نیاز دارید.

سناریو سوم: چیزی در گذشته اتفاق افتاده که هنوز شما را آزار می‌دهد. شاید سوءاستفاده، شاید خشونت، شاید تصادف شدید، شاید از دست دادن ناگهانی یک عزیز. کابوس می‌بینید. فلش‌بک دارید. از چیزهایی که یادآور آن اتفاق است، فرار می‌کنید.

این نشانه‌های تروماست. حتماً به روانشناس مراجعه کنید. روش‌های درمانی مخصوصی مثل EMDR برای این موارد وجود دارد که در تحقیقات اثربخشی‌شان اثبات شده (Shapiro, 2018).

سناریو چهارم: با اعتیاد دست‌وپنجه نرم می‌کنید. یا اختلال خوردن دارید. یا افکار آسیب به خود یا خودکشی به ذهنتان می‌رسد.

این موارد اورژانسی هستند. فوراً به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنید. در ایران می‌توانید با خط اورژانس اجتماعی ۱۲۳ تماس بگیرید.

سازمان بهداشت جهانی اعلام کرده بیش از ۲۸۰ میلیون نفر در دنیا از افسردگی رنج می‌برند (WHO, 2022). این یک مشکل شایع و جدی است - اما خبر خوب این است که درمان‌پذیر است.

مطالعات زیادی نشان داده‌اند که روان‌درمانی، به‌خصوص درمان شناختی-رفتاری، در درمان افسردگی و اضطراب خیلی مؤثر است (Beck, 2011; Kazdin, 2008).

پس اگر با این علائم روبه‌رو هستید، لطفاً به روانشناس مراجعه کنید. این نشانه ضعف نیست - نشانه شجاعت و خودآگاهی است.


آیا می‌شود از هر دو استفاده کرد؟

جواب کوتاه: بله، در برخی موارد.

جواب بلند: بستگی دارد.

دوستی داشتم که مدیر یک استارتاپ بود. استرس کارش به قدری زیاد شده بود که شب‌ها نمی‌توانست بخوابد. سه صبح بیدار می‌شد با نگرانی درباره کارها. اشتهایش کم شده بود. دائم عصبی و بی‌حوصله بود.

همزمان، مشکلات جدی در مدیریت تیمش هم داشت. نمی‌توانست مسئولیت واگذار کند. همه چیز را خودش می‌خواست کنترل کند. تیمش داشت از هم می‌پاشید.

او چه کار کرد؟

اول به یک روانشناس مراجعه کرد. چند ماه روی مدیریت اضطرابش کار کردند. تکنیک‌های آرام‌سازی یاد گرفت. الگوهای فکری ناکارآمدش را شناسایی کرد. کم‌کم خوابش بهتر شد و اضطرابش کاهش یافت.

وقتی وضعش ثبات پیدا کرد، به یک بیزینس کوچ هم مراجعه کرد. با کوچ روی مهارت‌های مدیریتی، واگذاری مسئولیت، و رهبری تیم کار کرد.

این ترکیب برایش خیلی خوب جواب داد.

محققانی که در این حوزه کار کرده‌اند، دو مدل پیشنهاد می‌کنند (Bachkirova & Borrington, 2019):

مدل توالی‌یافته: اول مشکلات روانی را درمان کنید، بعد برای اهداف توسعه‌ای به کوچ مراجعه کنید. این مدل برای اکثر افراد مناسب‌تر است.

مدل موازی: همزمان هم روان‌درمانی و هم کوچینگ دریافت کنید، اما با هماهنگی بین دو متخصص. این مدل فقط در موارد خاصی توصیه می‌شود و نیاز به مدیریت دقیق دارد.

چند نکته مهم:

اول، هر دو متخصص باید از کار یکدیگر باخبر باشند (البته با رضایت شما).

دوم، مرزها باید روشن باشد. روانشناس وارد حوزه کوچینگ نمی‌شود، کوچ وارد حوزه درمان نمی‌شود.

سوم، یک نفر باید هماهنگ‌کننده باشد - معمولاً روانشناس.

چهارم، این کار هزینه‌بر است. باید ببینید واقعاً ارزشش را دارد یا نه.


چطور یک متخصص خوب پیدا کنیم؟

انتخاب لایف‌کوچ

اولین کار: گواهینامه‌ها را چک کنید.

آیا عضو ICF یا سازمان معتبر دیگری است؟ چه سطح گواهینامه‌ای دارد؟

ICF سه سطح دارد: ACC (مبتدی)، PCC (متوسط)، MCC (پیشرفته). هر چه سطح بالاتر، آموزش و تجربه بیشتر.

دوم: تجربه را بپرسید.

چند سال است که کوچینگ می‌کند؟ چند ساعت تجربه کوچینگ دارد؟ با چه نوع افرادی کار کرده؟

تحقیقات نشان داده کوچ‌هایی که بیش از ۵۰۰ ساعت تجربه دارند، نتایج بهتری می‌گیرند (Stober & Grant, 2006).

سوم: حتماً یک جلسه آزمایشی داشته باشید.

این خیلی مهم است. در این جلسه، به احساستان توجه کنید:

  • آیا احساس راحتی می‌کنید؟

  • آیا کوچ واقعاً گوش می‌دهد یا فقط حرف می‌زند؟

  • آیا سؤالاتی می‌پرسد که شما را به فکر وا می‌دارد؟

  • آیا احساس می‌کنید قضاوت‌تان می‌کند؟

  • آیا به نظرتان صادق و شفاف است؟

اگر احساس خوبی ندارید، اشکالی ندارد. کوچ دیگری امتحان کنید.

چهارم: درباره جزئیات عملی صحبت کنید:

  • هزینه هر جلسه چقدر است؟

  • معمولاً چند جلسه نیاز است؟

  • هر جلسه چقدر طول می‌کشد؟

  • اگر جلسه را لغو کنم چه می‌شود؟

  • چطور محرمانگی حفظ می‌شود؟

  • چه انتظاری از من دارید؟

یک کوچ حرفه‌ای باید به همه این سؤالات جواب روشن بدهد.

انتخاب روانشناس

اول از همه: مدارک و مجوز را چک کنید.

این غیرقابل مذاکره است. روانشناس باید مدرک کارشناسی ارشد یا دکترای روانشناسی بالینی داشته باشد و از سازمان نظام روانشناسی ایران مجوز گرفته باشد.

می‌توانید از سایت سازمان نظام روانشناسی این موضوع را بررسی کنید.

دوم: درباره رویکرد درمانی بپرسید.

از چه روش‌هایی استفاده می‌کنید؟ چرا این روش را برای مشکل من مناسب می‌دانید؟ آیا این روش در تحقیقات علمی اثربخشی نشان داده؟

یک روانشناس خوب باید بتواند به زبان ساده توضیح دهد که چطور کار می‌کند و چرا.

سوم: تجربه در حوزه خاص شما را بپرسید.

اگر با افسردگی دست‌وپنجه نرم می‌کنید، روانشناسی که تجربه کار با افسردگی دارد بهتر می‌تواند کمک کند. اگر تروما دارید، کسی که در EMDR تخصص دارد مناسب‌تر است.

چهارم: به کیفیت رابطه توجه کنید.

این خیلی مهم است. تحقیقات نشان داده‌اند که کیفیت رابطه بین درمانگر و مراجع یکی از قوی‌ترین عوامل موفقیت درمان است (Norcross & Lambert, 2019).

یعنی مهارت روانشناس مهم است، اما رابطه‌ای که با او دارید شاید حتی مهم‌تر باشد.

اگر بعد از سه-چهار جلسه احساس می‌کنید که رابطه خوبی برقرار نشده، با روانشناس صحبت کنید. اگر حل نشد، روانشناس دیگری امتحان کنید. این حق شماست.


بحث هزینه‌ها

بیایید صادق باشیم. این خدمات ارزان نیستند.

در ایران، هزینه هر جلسه کوچینگ از حدود یک میلیون تومان تا ده میلیون تومان متغیر است - بسته به تجربه کوچ و نوع کوچینگ. کوچینگ اجرایی برای مدیران ارشد معمولاً در رنج بالاتر است.

هزینه روان‌درمانی معمولاً از ۳۰۰ هزار تومان تا پنج میلیون تومان برای هر جلسه است.

برخی بیمه‌های تکمیلی بخشی از هزینه روان‌درمانی را پوشش می‌دهند، اما کوچینگ معمولاً تحت پوشش بیمه نیست.

می‌دانم که این اعداد برای خیلی از مردم سنگین است.

اما یک نکته را در نظر بگیرید: این سرمایه‌گذاری است، نه هزینه.

اگر کوچینگ به شما کمک کند که شغل بهتری پیدا کنید، یا کسب‌وکارتان را رشد دهید، یا مهارت‌هایتان را ارتقا دهید، چندین برابر هزینه‌اش را برمی‌گردانید.

اگر روان‌درمانی به شما کمک کند که از افسردگی یا اضطراب خلاص شوید، سلامتتان را برمی‌گردانید - و ارزش سلامت را نمی‌توان با پول سنجید.

البته اگر واقعاً توان مالی ندارید، گزینه‌های دیگری هم وجود دارد:

  • برخی مراکز مشاوره دانشگاهی خدمات رایگان یا کم‌هزینه ارائه می‌دهند

  • برخی روانشناسان تعرفه متغیر دارند بر اساس درآمد

  • کلینیک‌های دولتی خدمات ارزان‌تری دارند

  • برخی سازمان‌های غیرانتفاعی خدمات رایگان ارائه می‌دهند


علائم هشداردهنده

برخی علائم هستند که می‌گویند شما فوراً نیاز به کمک متخصص سلامت روان دارید:

  • افکار خودکشی یا آسیب به خود

  • برنامه‌ریزی برای خودکشی

  • رفتارهای خودآسیبی (مثل بریدن خود)

  • علائم شدید افسردگی که بیش از دو هفته ادامه دارند

  • حملات پانیک مکرر

  • توهمات یا هذیان

  • تغییرات شدید و ناگهانی در رفتار

  • ناتوانی در انجام کارهای روزمره

  • فلش‌بک‌های شدید و مداوم

  • افکار پارانوئید

  • مصرف مواد یا الکل برای فرار از مشکلات

اگر یک کوچ این علائم را در شما ببیند، وظیفه اخلاقی‌اش این است که شما را فوراً به روانشناس یا روانپزشک ارجاع دهد (ICF, 2020).

اگر کوچی ادعا کند که می‌تواند این مشکلات را حل کند، یا بگوید “نیازی به روانشناس نداری، من می‌تونم کمکت کنم”، فوراً از او دور شوید و به متخصص واقعی مراجعه کنید.

این موضوع شوخی نیست. می‌تواند جان شما را نجات دهد.


جمع‌بندی

پس در نهایت، چه باید کرد؟

اگر از نظر روانی سالم هستید و می‌خواهید:

  • به اهداف مشخصی برسید

  • مهارت‌های خود را توسعه دهید

  • تغییر شغلی یا زندگی ایجاد کنید

  • عملکردتان را بهبود بخشید

  • برنامه‌ریزی استراتژیک کنید

→ لایف‌کوچ انتخاب مناسبی است (Grant, 2003).

اما اگر:

  • علائم افسردگی، اضطراب یا اختلال روانی دارید

  • تروماهای گذشته شما را آزار می‌دهند

  • با اعتیاد یا اختلال خوردن دست‌وپنجه نرم می‌کنید

  • مشکلات جدی در روابط دارید

  • افکار خودکشی یا آسیب به خود دارید

→ به روانشناس نیاز دارید.

و در برخی موارد، ترکیب هر دو می‌تواند بهترین راه باشد (Bachkirova & Borrington, 2019).

اما یک نکته آخر:

مهم‌ترین کار این است که قدم اول را بردارید.

دوست من که در ابتدای مقاله درباره‌اش حرف زدم؟ او بالاخره به روانشناس مراجعه کرد. شش ماه روی اضطرابش کار کردند. بعد به یک کوچ هم رفت و روی مهارت‌های مدیریتی‌اش کار کرد.

حالا دو سال بعد، خیلی بهتر است. هنوز چالش‌هایی دارد - زندگی که آسان نیست - اما ابزارهایی دارد که قبلاً نداشت. می‌داند چطور با استرس کنار بیاید. می‌داند چطور تیمش را مدیریت کند. می‌داند چطور به خودش برسد.

گفت: “کاش زودتر این کار را می‌کردم.”

پس اگر الان سردرگم هستید، اگر نمی‌دانید به کجا بروید، اگر احساس می‌کنید نیاز به کمک دارید - چه کوچ، چه روانشناس - لطفاً قدم اول را بردارید.

زندگی کوتاه است. ارزشش را دارد که با سلامت روان و با بهترین نسخه خودمان زندگی کنیم.


منابع

American Psychiatric Association. (2013). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (5th ed.). Arlington, VA: American Psychiatric Publishing.

Bachkirova, T., & Borrington, S. (2019). Old wine in new bottles: Exploring pragmatism as a philosophical framework for the discipline of coaching. Academy of Management Learning & Education, 18(3), 337-360.

Barlow, D. H. (2014). Clinical Handbook of Psychological Disorders (5th ed.). New York: Guilford Press.

Beck, J. S. (2011). Cognitive Behavior Therapy: Basics and Beyond (2nd ed.). New York: Guilford Press.

Cavanagh, M. J., & Grant, A. M. (2010). The solution-focused approach to coaching. In E. Cox, T. Bachkirova, & D. Clutterbuck (Eds.), The Complete Handbook of Coaching (pp. 54-67). London: Sage.

Grant, A. M. (2003). The impact of life coaching on goal attainment, metacognition and mental health. Social Behavior and Personality, 31(3), 253-264.

Grant, A. M., & Cavanagh, M. J. (2007). Evidence-based coaching: Flourishing or languishing? Australian Psychologist, 42(4), 239-254.

Hayes, S. C., Strosahl, K. D., & Wilson, K. G. (2012). Acceptance and Commitment Therapy (2nd ed.). New York: Guilford Press.

International Coaching Federation. (2020). ICF Code of Ethics. Retrieved from https://coachingfederation.org/ethics

International Coaching Federation. (2023). 2023 ICF Global Coaching Study. Retrieved from https://coachingfederation.org/research/global-coaching-study

Kazdin, A. E. (2008). Evidence-based treatment and practice: New opportunities to bridge clinical research and practice. American Psychologist, 63(3), 146-159.

Norcross, J. C., & Lambert, M. J. (2019). Psychotherapy relationships that work III. Psychotherapy, 56(4), 537-547.

Rogers, J. (2016). Coaching Skills: A Handbook (4th ed.). London: Open University Press.

Shapiro, F. (2018). Eye Movement Desensitization and Reprocessing (EMDR) Therapy (3rd ed.). New York: Guilford Press.

Stober, D. R., & Grant, A. M. (Eds.). (2006). Evidence Based Coaching Handbook. Hoboken, NJ: Wiley.

Whitmore, J. (2017). Coaching for Performance: The Principles and Practice of Coaching and Leadership (5th ed.). London: Nicholas Brealey.

World Health Organization. (2022). World Mental Health Report: Transforming Mental Health for All. Geneva: WHO Press.

 

سلامت روانعلائم افسردگیلایف کوچینگروانشناسیکوچینگ
۱
۰
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
ابوالفضل احمدی کاظم آبادی
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید