ویرگول
ورودثبت نام
سید
سید
خواندن ۱ دقیقه·۹ ماه پیش

گاهی می‌خواهم تنها باشم


گاهی می‌خواهم تنهای تنها باشم

به ملاقات خودم بروم

خودم را زیارت کنم

زل بزنم توی چشم‌های خودم

و شاید

سر خودم داد بزنم

اوقات تلخی کنم

که آهای!

حواست هست؟

می‌فهمی داری چه می‌کنی؟

می‌دانی برنامه‌ای چیست؟

و وقتی اشک توی چشم‌هایم جمع شد

گونه‌هایم را بنوازم

دستی روی سر خودم بکشم

خودم را در آغوش بگیرم

و با صدای ملایم بگویم:

طوری نیست؛ چیزی نشده

از همین حالا شروع کن.

خودمتنهاییتنهاخودسازیملاقات
یک آدم عادی که می‌خواهد از حد معمول هم معمولی‌تر باشد؛ که بدون پرده و باآرامش حرف‌های دلش را با مخاطب ناشناس مطرح کند
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید