aida.bandi
aida.bandi
خواندن ۱ دقیقه·۵ سال پیش

تلخِ شيرينِ من

آه تلخِ شيرين من ،

دلتنگي تا پيش از تو معناي ديگري داشت، سوز غم نداشت، درد فراق نداشت، خيالپردازي نداشت، عرق سرد نداشت، بي خوابي نداشت...فقط من بودم و خودم.و به دوست يا نزديكي فكر ميكردم كه تمناي بودنش را داشتم...

اما تو كه آمدي و عمر بودنت به عمر گل قاصدكي ميماند كه باد رهايش كرد... ، همه چيز عوض شد...

حتي معني دلتنگي،

دلتنگ شدن واژه اي شد كه كتاب صد صفحه اي عاجز بود از توصيفش.

خط به خط آن كتاب را ميتوانم بدون مكث برايت بگويم. چون سالهاست روزي چند بار مرورش ميكنم.

سالهاست تجربه اش ميكنم، لمسش ميكنم....

شايد روزي اگر فرزندي داشتم كه خواستم معني دلتنگي رابرايش توضيح دهم ، تو را از دور به او نشان دهم و بگويم او را ببين... او خودِ دلتنگيست... او كتاب صد صفحه ايست... او ... تلخِ شيرين من است... .

عاشقانهتلخدلتنگي
دل مينويسد، گاهي روزي چند بار، گاهي حتي ماهها چيزي نميگويد... ؛ بستگي دارد به فصل، به هوا، به نور، به عشق، به غم...aida.bandi@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید