هرکی یه صلیقه ای داره! یکی هروقت جلو آینه وایمیسته، خوشتیپترین آدم دنیاس. انگار با اتاق پُرو قرارداد بسته که قشنگترین لباس رو بده اون!
یه نفرم پیدا میشه مثه من؛ که انگاری هنوز کشفش نکردن. چون هرچی که میپوشه ظاهرا قرار نیست بهش بیاد!
اصولا یسری خیلی سخت پسندن. همه جارو هم که زیرو رو کنن، ظاهرا مورد علاقشون هنوز دوخته نشده! اخلاقشونه دیگه؛ انتخابشون هرچقدرم قشنگ باشه، انگار از اون بهترم هست که هنوز به چشمشون نخورده باشه!
به عقیدهی این دسته از آدما، هیج زیباترینی وجود نداره. "چیزها" فقط باهم "فرق دارن". همین!
جالبه بدونیم که این کنجکاو بودن یا خلق و خوی تنوع طلبی، تنها محدود به لباس نمیشه، اونا توی کتاب هم یجورایی همچین نظری دارن!
هیچ نویسندهی مطرحی وجود نداره! این شرایط اجتماعی و جغرافیایِ متفاوته _که شاید جنسیت هم بی تاثیر نباشه! _ که باعث میشه چیزهای متفاوتی به ذهن آدما برسه.
*ولی کسی هم تمرین بیشتر رو، برای بالا بردن کیفیت کار، قلم نمیگیره! *
حالا یکی "صادق" پسنده!
یه نفرم پیدا میشه "پائولو کوئلیو" رو ترجیح میده.
یکی دربدر دنبال "کلیدر"!
اونیکی دنبال نسخهی دست نخوردهی "عقاید یک دلقک".
یه تعداد، تعصب خاصی روی نویسندههای داخلی دارن!
یه سری هم نه. میان و از مرزِ فرهنگ، زبان و اقلیت رد میشن؛ و با احترام به عقاید هر شخص، به دنبال کشفِ طرز فکرها و احساساتِ مختلف هستند!
از طرفی، بعضی هستند که طرفدار داستانهای کوتاه اند! حالا شاید بخاطر قالب این شکل از نوشتهها، توی زودتر به نتیجه رسیدن.
افرادی هم عکس دستهی بالا پیدا میشن، که به اصطلاح، قطرِ کتاب براشون خیلی مهمه!
اینها، عاشق شرح حالن! دوسدارن با ریز به ریزِ حال و احساسِ شخصیتهای ماجرا آشنا بشن و همراه با اونا، قدم به قدم تا آخر کتاب سفر کنن!
*البته اینجوری هم میشه گفت: شاید داستانهای کوتاه برای کسایی هست که تازه مطالعه رو شروع کردن! یجورایی دست گرمیه. البته اینهم فقط یه نظریه شخصیه! *
این متن رو میتونید با صلیقهی خودتون ادامه بدید. با درنظر گرفتن یسری نکات دیگه که به ذهن شما میرسه!
حالا بریم چند خطی از شازده کوچولو رو باهم بخونیم!
منبع عکس: www.4paye.ir
مترجم: ابولحسن نجفی