عکسنوشتم را با کمی تغییرات بخوانید
حواسم پَرت میشود.
چشمانم بسته است
و در پشتِ پلکهایم
رویایی میبافم
تکراری!
از همانها که آشناست با درونم.
الآن
دقیقا نمیتوانم که
با کلمات جملهای بسازم
تا آن را وصف کند.
از همان احساساتی
که نمیتوانی به زبانِشان بیاوری!
به خودم میآیم
و خود را
کنارِ تو
در آغوش تو پیدا میکنم
تا پایانِ ترانه!
تمام میشود
و.. به انتظار مینشیند
تا موسیقیِ بعدی
《این احساس!》
حواسم پرت میشود
..با یک ترانه!