« هشیارانه به خود اجازه دادم تا بعضی وقتها حالم خوب باشد: مثلاً در اتاقهای فقیرانهای که زندگی میکردم... با نگاه کردن به دستگیرههای کمد، احساس آرامش میکردم... یا با گوش کردن به صدای باران در تاریکی. هرچقدر نیازهایم را کمتر میکردم، حالم بهتر میشد... »
اثر: بگذار در برت بگیرند
از: چارلز بوکوفسکی