« در قهوه فروشیِ ما:
اگر حالت خوب است نیا!
اگر بد هست هم نیا!
هر وقت گمان کردی بیاحساسی، قدم در جمعِ ما بگذار تا احساسِ سفارشیِ خودمان را در نعلبکی، کنارِ قهوه، تقدیم حضورت کنیم. »
این را بر یک تخته سیاه در یک قهوه فروشی خواندم