فطیر ( که میدونید چیه ) با آشِ رشتهی ماستیِ بدون ماست ( چون من نمیتونم با ماستش کنار بیام! ) شامِ امشبِ من و مقداد بود. از مزیتهای آش رشتهی بدون ماست، اینه که میشه گرمِش کرد و این برای من، یه نقطه قوت محسوب میشه چون من میونهی خوبی با غذای یخچالی ندارم! نصف لیوان آب و ( افزودنیهای دیگهای هم که اون رو کَرهتر میکنه ولی امشب در دسترسم نبود چون شامِ امشب، پای من بود و ساعت یک و خردهای، بهم اجازهی بیدار کردن مادرم رو که تازه چشماش سنگین شده بود رو بهم نمیداد... زیر و رو کردن یخچال و... پس... ) ده دقیقه قُل زدن روی شعلهی گازِ رومیزی و... باز یکی دیگه از تکنیکهای من: تیلیت کردن فطیر توی آشی که با مقداد ( تقریبا ) نصفنصف شده، هم نَمی به فطیر میزنه تا راحتتر از گلو پایین بره و هم باعث گرفتن حرارت اضافهی آش میشه؛ یه حالتی که فقط باید امتحانش کنی تا درکش کنی! دو تا سیب که بزرگه مال خودمه، امشب کارِ مسواک رو برام انجام میده و... همین. ظرفها رو هم که مشخصه کی قراره بشوره: طبق قانونِ خونه مجردی... اینیکی رو هم باید تجربه کرده باشی تا...