ali.heccam
ali.heccam
خواندن ۱ دقیقه·۱ ماه پیش

مشق امروز دورهمی‌مون

« به هر چیزی که آسیبی کنی

آن چیز جان گیرد
چنان گردد که از عشقش
بخیزد صد پریشانی

#مولانا »





هرروز بنویسیم. اینجوری زندگیمون تغییر می‌کنه. شاید نویسنده نشیم اما قطعا دیگه اون موجود قبل نیستیم. زمان، کُند میشه. سکوت، جای کلمات اضافه رو می‌گیره. یه تِراپیِ همراه؛ یه رفیقِ غریبه‌ی آشنایِ قدیمی. گوشی شنوا. دَری مشترک، رو به هزار دنیا، تنها با یک اشاره‌ی انگشت.





دمنوش. کتابخانه. مهدی، حسین، احسان. موسیقی بی‌کلام و اسپیکر. غروب پاییز. رفقای در راهی که شاید برای امروز نرسند. تخته وایت بردی که جای پیچ‌های رول پلاک‌ش روی دیوار، خودنمایی می‌کند. جلسه‌ی بیست و چهارم. یک اتاق دو در سه. میزهای مطالعه‌ی چوبی، همراه با صندلی‌های چوبی. چند کتابِ وِلو شده برروی میز. قلم و یک دفتر و چند برگه کاغذ و خودکار و چند گوشی و ذهن من که عجیب است که نوشتنش نمی‌آید. احتمالا چون بیرون از این در، این ساختمان، در جایی دیگر، گیر است.





دمنوشی که با مهدی برروی حاشیه‌ی سیمانی جلوی مغازه‌ی قبلی‌مان خوردیم. چند آبنبات گمانم هِلدار، شیرینی خانگی و من بعد از آن، هرچه اصرار کردم، هیچ نیرویی، قادر به تکرار آن نشد: یک شبِ خسته از کار، ماه، رفیقی تازه‌پیداشده و چند لیوان دمنوش و شیرینی و روبرو شدن با جِدّیتِ زمانه، با شوخی‌هایی دَم‌دستی.

نویسندگی خلاقنویسندگیادبیاتسید علی نصرآبادیداستان
یه نویسندم که کلمات، تازه بهش سلام کردن instagram:@ali.heccam_ t.me/Alinssr_ ali.heccam@gmail.com
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید