یک مقدار شجریان؛ چند قاشق برنج و سوپِ آمادهی مرغ و جو؛ چند دقیقه مسواک؛ چند دقیقه قدم زدن با رفیقم مقداد و با ماشینِ محمد همراه با فرهاد، خیابانها را چند دور بالا و پایین کردن و این نوشته: « کومورِبی، به معنای نور خورشید است وقتی که از لابلای برگهای درختان میگذرد. از این کلمه به عنوان تمجید از انسانهای مهربان هم استفاده میشود » و این عکس، یک پاراگراف شرح حال سیزده و چهارده فروردینِ من بودند.