توصیف دیسکانکت مدیریتی
آقای رئیس عصبانی است. کارمند جدید و ارزان قیمتی استخدام کرده و از او انتظار دارد در همان روزهای اول، کارمند نمونهی منطقه بشود که نشده.
آقای رئیس نمیتواند فضای ذهنی کارمند خود را مدیریت کند، قادر به رهبری و راهبری نیست از این رو خود را ناتوان میبیند و کارمندش را دیسکانکت میکند! جواب تلفنها و پیامهایش را نمیدهد. او را در امور جاری سازمان بلاتکلیف میگذارد. حقوقش را به موقع پرداخت نمیکند و غیره!
دیسکانکت کردن کارمند یعنی که آقای رئیس ممکن است همین رفتار را با سایر اطرافیان خود هم داشته باشد: از خانواده گرفته تا شرکای کاری. یعنی هرکسی در هر لحظه در معرضِ تهدیدِ دیسکانکت شدن توسط رئیس است.
این خطای رفتاری که در نهایت به خطای راهبردی منتج میشود، حداقل آسیبهای زیر را برای سازمان خواهد داشت:
تفکرت رو تغییر بده رئیس.