واقعیت جهانی آن است که میگوید خورشید از مشرق طلوع و در مغرب غروب میکند. اما
حقیقت آن است که خورشید نه طلوع میکند و نه غروب؛ این زمین است که میچرخد و در
پهنای کیهان، ظلماتی ابدی حاکم است.
آسمان شب؛ چشم اندازی جهان شمول
گفتنی نیست که بشر از ابتدای حضور خود روی کره زمین با پدیده روز و شب مواجه بوده و
همواره غرق در توهمات خود از آنچه خیال میکرده میدانسته، بوده است. در تاریخ تمدن و
بشریت، نامگذاری روی پدیدهها برای فرار از ترس امری شناخته شده است. انسان در برابر هر
چیز عجیبی تمایل به طبقهبندی و دستهبندی آن دارد. ریشه بسیاری از نامگذاریها در اضطراب
قدیمی مواجه شدن با ناشناختهها قرار دارد. از همین رو ماهیت و مفهوم شب یک کهن الگو است.
داستانهای گوناگونی در وصف این لحظات یافت میشود و هرکس با توجه به شرایطی که داشته،
با نگاهی از جانب خود به تفسیر احوال پرداخته است. کسی نمیتواند مطلقا بگوید شب دلگیر و
ترسناک است؛ حداقل نه برای کسی که به ملاقات یار میرود؛ آن هم زیر نور مهتاب. یا مثال اگر
کسی بگوید روز زمان کار و تالش است و شب زمان استراحت میگویم تا به حال از شیفت شب
چیزی شنیدهای؟
«واقعیت یکی نیست، واقعیت های زیادی وجود داره. دنیاهای زیادی که به موازات همدیگه جریان دارند، دنیاها و ضد دنیاها، دنیاها و سایه دنیاها، هر دنیایی ساخته یه ذهنه!»
(مرد در تاریکی، پل استر)