پس فکر میکنی که همه درحال «انجامدادنش» هستند و تو تنها آدم تنها و باکرهی دنیا هستی؟ توی آینه خودترا یک بازندهی بدبخت میبینی که تمام زندگیاش تلف شده و هیچ دستاوردی نداشته، چون تا به امروز با کسی سکس نداشته یا تعداد دفعات سکسش خیلی کم بوده؟
یا از دیدن جوانها و نوجوانهایی که تمام شبانهروز فکر و ذکرشان گرفتار سکس است و تمام روز به خاطر دستنیافتن به این چشمهی جاودانگی افسردهاند خسته شدهای؟
در هر دو صورت تنها نیستید. استرسی که اجتماع ما به جوانها و تازگی به نوجوانها برای داشتن سکس وارد میکند غیر قابل تصوّر است. فشاری که تمام نیروی افراد را میگیرد و موفّقیّت و آرامش را برایشان غیر ممکن میکند.
اگر از دیدن آدمهایی که به آدمهای «پُرسکس» به چشم قهرمان دستنیافتنی نگاه میکنند خسته شده اید و دیگر تحمّل این همه افسردگی را در چهرههایشان ندارید، یا خودتان یکی از همین آدمها هستید، اینجا میخواهیم درمورد این مشکل صحبت کنیم. ببینیم که این فشار چیست، چه عواقبی دارد و چطوری میتوان با آن مبارزه کرد.
نکتهی امتحانی: من خودم الان در عنفوان جوانی هستم. پس این نوشته حاصل غرغرهای یک پدربزرگ بیاعصاب نیست. قرار است با هم به شکل علمی و در عین حال خودمانی و قابل فهم به این مشکل نگاه کنیم. به علاوه قرار نیست دراینجا به شما پند مذهبی داده شود. اگر فکر میکنید برایتان مؤثر است به مسجد محل مراجعه کنید.
اوّل از همه برویم و به خود این فشار اجتماعی نگاهی بیندازیم و ببینیم که چه چیزی است.
فشار همگروهی یا همان peer pressure به تأثیر مستقیم همگروهیها روی اعمال، رفتار و اخلاق افراد میگویند.
از آنجایی که جوانها و افرادی که اواخر دوران نوجوانیشان را میگذرانند، اکثر تعاملشان با همگروهیها و رفقایشان است، این نوع فشار هم بیشتر در این گروه از افراد دیده میشود.
فشار همگروهیها یکی از سه شکل هنجار است.
طبق تعریفی که خیلی از جامعهشناسها ارائه میکنند، هنجار اعتقاداتی مبتنی بر گروه است که به ما میگویند در یک موقعیّت خاص چطوری عمل کنیم.
ما سه نوع هنجار داریم:
هنجارهای توصیفی(descriptive norms) چیزهایی هستند که اعتقاد دارید همگروهیهایتان آن کارها را انجام میدهند.
هنجارهای تأکیدی(Injunctive norms) چیزهایی هستند که فکر میکنید همگروهیهایتان انجامشان را تأیید میکنند.
گروه سوم هم همان فشار همگروه است که بالاتر درموردش حرف زدیم. فرق این هنجار با دوتای دیگر در این است که آنها برمبنای اعتقادات افراد بودند، امّا این یکی بر مبنای رفتار صریح همگروهیها با فرد است. به همین دلیل هم این هنجار خیلی قویتر از دوتای دیگر است.
مثلاً یکهو همه با تعجّب به طعمهی بیچاره نگاه میکنند. بعد یکی آن وسط فریاد میزند که:«چی گفتی اصغر؟ تاحالا سکس نداشتی؟»
بله بچّهها، به نظر میرسد اصغر را هم از دست دادیم.
استرس سکس اسمی است که من روی فشار اجتماعی برای داشتن سکس زیاد گذاشتهام. انگار این روزها معیار موفّقیّت انسانها تبدیل شده است به تعداد دفعاتی که با آدمهای مختلف سکس دارند.
این فشار از نوع همان فشار همگروه است، پس قدرت زیادی دارد و تأثیر زیادی روی آدمها میگذارد.
الان همه درمورد سکس صحبت میکنند. سر کلاس، توی محوّطهی دانشگاه، توی سلف، توی حیاط مدرسه، توی دورهمیها و هرجای دیگری که بیشتر از یک نفر جوان وجود دارد.
صحبتها از نالیدن درمورد سکس نداشتن شروع میشوند، به آرزو با سکسکردن با فلان پسر یا دختر میرسند و آخر سر هم به صحبتهای حسرتآلود درمورد فلان پسره که هفتهای با ۳ نفر میخوابد یا بهمان دختره که همین الان ۲ تا دوستپسر دارد و ۷۲نفر دیگر هم در لیست انتظارش هستند ختم میشوند.
یعنی آدمهایی که خودشان قربانی این فشار هستند، بهصورت غیر مستقیم فشار را به دیگران و البته خودشان بیشتر میکنند.
تازه این همهی ماجرا نیست. بخشی از آدمهایی که سکس دارند، هرجایی که مینشینند صحبترا به جایی میکشانند که دیگران درمورد روابط جنسیشان صحبت کنند. حالا این بازندههای گرامی که در طول زندگیشان افتخاری جز ۲-۳ بار تلاش دو دقیقه و سی ثانیهای در ماه ندارند، شروع میکنند با افتخار داستانسرایی کردن.
تازه این داستانهای عموماً بیسر و ته در همان روند قبلی قرار میگیرند و شروع میکنند در دورهمیها بازگو شدن.
از طرفی موجودات پرطرفدار در شبکههای اجتماعی هم با صحبت مداوم درمورد سکس، چه درمورد سکسهایشان و چه درمورد آرزوی داشتن سکس، باعث میشوند که تمامی شبانهروز ذهن افراد درگیر این مسئله باشد.
اینطوری تقریباً تمام اوقات بیداری افراد به فکر درمورد سکس و حسرت خوردن میگذرد.
خب حالا من و شما جوانهایی هستیم که در پرتنشترین زمان عمرمان قرار داریم. هنوز چیزی بهدست نیاوردهایم و تقریباً تمامی بخشهای بهدردبخور زندگیمان پیشرویمان است.
زمان ما بسیار محدود است و راه رسیدن به موفّقیّت طولانی و سخت. باید چیزهای خیلی زیادی را یادبگیریم و درمباحث گوناگونی «حرفهای» بشویم تا بتوانیم زندگی خودمانرا بسازیم و موجودات مفیدی بشویم.
علاوه بر وقت، انرژی ما هم محدود است. به علاوه با مسائل احساسی زیاد مخصوص به دوران جوانی هم باید دست و پنجه نرم کنیم.
حالا استرس سکس هم به همهی اینها اضافه میشود، تحمّل فشار از حد توان ما فراتر میرود و برای همیشه تبدیل میشویم به «بازنده»های بهدرد نخور.
در حقیقت این فشار باعث میشود تا جوانها بخش اعظم انرژیشانرا به جای تولید خروجی مفید، صرف گدایی محبّت و دروغ سرهم کردن برای رسیدن به سکس بکنند. دیگر جایی برای موفّقیّت باقی نمیماند.
بله، درست خواندید. راستش هیچگونه بزرگنماییای در نوشتن این عنوان نشده است. تحقیقات نشان میدهد که فشار اجتماعی برای داشتن سکس واقعاً جان آدمهارا بهخطر میاندازد.
افرادی که تحت فشار اجتماعی برای داشتن سکس هستند احتمال بیشتری دارد که یک رابطهی جنسی پرخطر را بپذیرند.
به علاوه همانطور که بالاتر اشاره شد، این استرس دائمی در افراد احساس بازنده بودن را ایجاد میکند. احساسی که موجب ایجاد سرخوردگی و حتی افسردگی در افراد میشود.
افسردگی و استرس مداوم، سلامت جسمی افراد را هم به خطر میاندازد و ممکن است به نتایجی مثل خودکشی ختم بشود.
تازه مشکل برای نوجوانها خیلی بیشتر است. افرادی که اواخر دوران نوجوانی خودشان را میگذرانند هم فشار مشابهی را احساس میکنند.
نوجوانانی که تحت استرس سکس قرارگرفتهاند، احتمال بیشتری دارد که خودشانرا در موقعیتهای آسیبپذیر در مقابل متجاوزان قراردهند.
طبق گزارش Centers of Disease Control and Prevention، حدود یکسوم پسران نوجوان و ۲۳درصد دختران نوجوان فشار همگروه را برای داشتن سکس تجربهکردهاند.
به علاوه چون استرس سکس امکان روابط پرخطر را زیاد میکند، موجب افزایش آمار بارداری نوجوانان میشود.
قضیه وقتی وخیمتر میشود که بدانیم طبق آمار نوجوانانی که رابطهی جنسی را تجربه کرده اند بیشتر دچار افسردگی میشوند و اقدام به خودکشی میکنند.
دختران نوجوانی که رابطهی جنسی داشتهاند بیش از ۳ برابر احتمال دارد که افسرده بشوند. ای رقم برای پسران دارای رابطهی جنسی بیش از ۲ برابر است.
پس ما واقعاً با یک مشکل جدی و خطرناک روبهرو هستیم.
حالا باید چه کار کنیم تا از شر این فشار راحت بشویم و بتوانیم دوباره به زندگی طبیعیمان برگردیم؟
بیایید نگاهی به قدمهای اصلی بیندازیم.
شما باید خودتانرا بشناسید و بپذیرید. با این کار دیگر نیازی به دیگران برای تعریف خودتان ندارید.
مدّتی وقت بگذارید و ارزشهایتانرا در زندگی مشخص کنید. هرکس باید استانداردهای خودشرا تعریف کند و همیشه به آنها پایبند باشد.
وقتی خودتان میدانید چه کسی هستید و این شخص را پذیرفتهاید، دیگر قضاوتها و تمسخرهای دیگران تأثیری در شما نخواهند داشت.
این احتمالاً سادهترین کار است. به آدمهایی که شمارا تحت اینگونه فشارها قرار میدهند اهمّیّت ندهید.
اگر بتوانید تنها یک هفته خودتانرا به صورت جدّی بیاهمّیّت نشان بدهید، با فشار خیلی کمتری نسبت به قبل روبهرو میشوید. چون دیگر حرف زدن با شما درمورد این مسائل گویندهرا ارضا نمیکند.
سکس تنها یک محصول است، نه هدف
اگر تا به امروز سکس نداشتهاید، احتمالاً تصویر خیلی اشتباهی از آن دارید. خیلی از افراد فکر میکنند قرار است بعد از سکس تبدیل به آدم دیگری بشوند یا درهای آگاهی یا شاید جهنّم به رویشان باز شود.
سکس صرفاً یک اتّفاق است. اگر درست انجام شود لذّت بخش است و اگر درست انجام نشود اذیّتکننده.
سکس یکی از محصولات زندگی است که هر آدمی که از نظر جنسی خنثی نباشد روزی به آن دستپیدا میکند. مسئلهی مهم همینجاست. شما باید بپذیرید که سکس تنها یک محصول است، نه هدف.
راستشرا بخواهید هرچقدر که بیشتر به چشم یک هدف به آن نگاهکنید و برایش حرص بزنید، احتمال اینکه به نمونهی باکیفیّتش دستپیدا کنید کمتر خواهد شد.
نه. افرادی که در ایالات متحده تا سن ۱۹ سالگی سکس داشتهاند کمتر از ۷۰ درصد همهی نوجوانها هستند. ولی ما در ایالات متّحده زندگی نمیکنیم و مطمئناً آمار ایران بسیار کمتر از این حرفها است.
متأسفانه آماری در این مورد وجود ندارد ولی من واقعاً شک دارم که حتّی ایرانیهایی که در میانهی دههی بیستم زندگیشان هستند هم به این آمار برسند.
پس اگر تا به امروز سکس نداشتهای جزو اکثریت هستی.
خیلیها فکر میکنند که سکس داشتن کار مهمّی است و اگر کسی سکس داشته باشد از بقیه موفّقتر است. پس خیلیها صرفاً برای بهرهمند شدن از اثر اجتماعی آن شروع به دروغگفتن درمورد روابط جنسیشان میکنند.
اینطوری هم درمورد خودشان احساس بهتری میکنند و هم همسالانشان به آنها به چشم قهرمان نگاه میکنند.
تجربهی شما از تحت فشار بودن برای داشتن سکس چیست؟ چطوری با آن کنار آمدهاید یا اگر هنوز درگیرش هستید فکر میکنید بهترین کار برای رهایی از آن چیست؟
وقتی که اوّلین رابطهی جنسیتانرا تجربه کردید چقدر به اشتباه بودن تفکّراتتان درمورد آن پی بردید؟
با گفتن تجربیاتتان در بخش نظرات میتوانید به آدمهای خیلی زیادی کمک کنید. پس همین الان به پایین صفحه بروید و درمورد تجربیات خودتان بنویسید.
مسلماً نه. اصلاً مگر میتوانید آدم سالمی پیدا کنید که با سکس مخالف باشد؟ سکس خیلی وقتها لذّتبخشترین کاری است که میتوان با دیگران کرد، امّا اکثر اوقات لذّتبخشترین کار، بهترین کار نیست.
تمام هدف من از این نوشته این بود که بگویم نباید به سکس به نشانهی هدف نگاه کرد و موفّقیّت یا عدم آن را با آن اندازه گرفت.
هروقت که پیش آمد. هروقت که وارد رابطهی عاطفی شدید و شریکتان شرایط سکس را داشت یا حتّی یک sex partner پیداکردید. هدف این بود که ببینم نباید تمام زندگیمانرا صرف این پیشآمد بکنیم.
امیدوارم که از امروز کمتر این فشار را احساس کنید یا به دیگران منتقلش کنید. منتظر نظراتتان هستم.
تصویر ابتدایی این نوشته از سایت freepik برداشته شده است و طبق درخواست این وبسایت به آن در اینجا ارجاع داده شده است.