اگر قصد ساخت محصولی دارید باید در "نه" گفتن مهارت داشته باشید، نه استفاده از کلماتی مثل "ممکنه" ، "شاید" یا هرچی مثل اینها
مثلا میگین: ممکنه این ویژگی در محصول بدردبخور باشه، شاید هم خوب باشه، نمی دونم!
اینکه محصول شما از چندین تا ویژگی استفاده می کند اصلا مهم نیست، نکته ی مهم تحویل محصول منسجم به مشتری هست .
مثال بمبی: شما دوچرخه ای را تولید میکنید ، این محصول شما بدنه ای بی نظیر داره صندلی نرم ولی چرخ نداره! (می دونم خیلی اغراق کردم ولی دارم تهشو میگم دیگه :) )، مشتری به دنبال محصولی منسجم هست؛ همین قدر واضح در بعضی محصولات، فیچر اضافه می کنیم و اولویت بندی نمی کنیم ! و معیاری هم براش نداریم مثلا میتونه این معیار ها : سود، ریسک، هزینه پیاده سازی، نیرویی که درگیر می کنه، در راستای چه چیزی هست؟(مثلا User engagement)
دامنه و گستردگی کار، نباید باعث دلیل وجود چندین ویژگی در محصول باشد، این دلایل تنها می توانند دلیلی باشند که می توانید اجازه دهید در نقشه مسیر محصول قرار گیرد ؛ اما نکته مهم این هست که این یک تصمیم نقشه راه هست و نه محصول شما ! (با سوال ساده چرا؟ برسید به اینکه چه ارزشی برای مشتری خلق می کنید و معیارهاتون را بشناسید و سعی کنید چرایی های تصمیماتون را داشته باشید حتما)
مثال بمبی: چرا از چتر استفاده می کنم ؟ چون باران می بارد و از خیس شدن من جلوگیری می کند (این همون ارزش هست که دربارش صحبت کردیم)
آیا محصول شما پیچیده است ؟ بهترین راه استفاده از داده هست ، مطالعات نشان می دهد که بیشتر ایده های محصول نشانگر ارزش نیستند ، و بسیاری حتی ارزش را حذف می کنند!
اگر به طور روشنی تأثیر هر تغییری را که انجام داده اید آزمایش کنید ، می توانید موارد بدردنخور را نابود کنید و اما به همان اندازه هزینه پیچیدگی محصول را پایین بیاورید .
نکته مهم اینه که دادن ارزش های اضافی به یک مشتری شاید مشتری فعلی را وفادار کنه یا هرچی اما دقت کنید که هزینه آن بیشتره ، این یعنی ارزش های اصلی کمرنگ میشه (مشروط بر اینکه آنچه شما به مشتری می گویید به دقت انجام دهد)
مثال بمبی: تلگرام و واتساپ را در نظر بگیرید، هر چقدر تلگرام فیچر اضافه کنه من به عنوان کاربر تلگرام خوشحال ترم اما واتساپ برعکس تلگرام خیلی براش مهم نیست که چه فبچری اضافه کنه بیشتر براش مهم هست که کاربران جدید آن را چگونه معرفی می کنند (مثلا واتساپ تنها خودش را یک پیامرسان معرفی می کند اما تلگرام خودش را فراتر از یک پیامرسان می داند اما در آخر معرفی کدام راحت تر هست یا شما چگونه این اپ را در یک خط توضیح می دهید ؟ )
فرض کنید حجم تسک ها در تیم توسعه دهنده کاهش پیداکرده و شما با انها قرارداد دارید و دارید حقوق می پردازید ، در اینجا شما به عنوان مدیرمحصول برای افزایش ویژگی عجله خواهید کرد یا به بهبود می اندیشید؟
حواستان باشد که افزایش ویژگی با افزایش پیچیدگی آن رابطه دارد و تصمیمات عجولانه برای دوری از بیکاری تیم توسعه دهنده به پیچیده شدن طرح کمک می کند، این یک روش بد برای گسترش محصول هست . بهتر است به جای اضافه کردن بدهی فنی به بهبود ویژگی فعلی کمک کنید.
شما در پایان با یک مخزن از ویژگی ها ، و نه یک محصول مواجه می شوید.
چرا "نه" مهم است ؟
مسئله این است که هیچ کس ایده های چرت را در نقشه راه خود نگه نمی دارد. شناسایی و از بین بردن ایده های بد راحته. انتخاب های مربوط به یک محصول واقعی، آسان نیست؛ اما باید نه بگویید .
این مثال بمبی از خانم یشمی : چه بسیار فیلم های درجه یکی که کلی صحنه های خوبشون را حذف کرده اند که فیلم بتونه محتوا و ارزشش رو سریعتر یا .. منتقل کنه و همه چی به صورت ساخت یافته کنار هم قرار گرفته اند.
+ مطالعه بیشتر : https://www.intercom.com/blog/