ویرگول
ورودثبت نام
alireza mohammadi
alireza mohammadi
خواندن ۴ دقیقه·۱ ماه پیش

راهکارهای رفتاری برای تقویت بنیاد دموکراسی در سازمان


من سال های زیادی مشغول به پیاده سازی انواع فرآیندهای منابع انسانی بوده ام. پیاده سازی این فرآیندها از صنعت به صنعتی دیگر متفاوت بود و ذهن من درگیر پیاده سازی اثربخش تر این فرآیندها می شد. گاه سوالاتی در ذهن من پیش می آمد که بخاطر یافتن پاسخ آنها مجبور به مطالعه کتاب های مختلف روانشناسی و جامعه شناسی بودم حتی گاه به هانا آرنت و شوپنهاور هم می رسیدم و کاوشی در دنیای سیاست و فلسفه هم می کردم. مسئله اصلی من در پیاده سازی فرآیندها بیش تر از آنکه بعد فنی قضیه باشد میزان پذیرش و عملیاتی شدن فرآیندها بود.

در این میان مسئله دموکراسی از اهمیت ویژه ای برای من برخوردار بود، چرا که بسیاری از فرآیندهای منابع انسانی مبنا و اصلی برای پذیرش هر چه بیشتر دموکراسی در سطح سازمانها هستند. در واقع بعد این همه سال اگر از من بپرسند که چرا بسیاری از فرآیندهای توسعه منابع انسانی همچون مدیریت عملکرد، جانشین پروری و ... شکست می خورند؟ باید بگویم در کنار دلایلی همچون عدم تاب آوری، نبود ابزار، کمبود دانش و ... در لایه زیرین، عدم پذیرش دموکراسی از سوی تصمیم گیرندگان سازمانی در سطوح مختلف سازمان های ماست. تصور و برداشت ما نسبت به تصمیمات سازمانی، یک مسئله فردی است نه یک مسئله سیستمی! این ذهنیت در اکثریت بدنه مدیریت ما نمی گنجند که اگر در جایگاه مدیریت قرار گرفتیم و قدرت تصمیم گیری داریم، باید درک کنیم که تصمیم ما یک مسئله سیستمی است و ما در آن قسمت از سیستم قرار گرفته ایم که تصمیمی بنابر اقتضا و نیاز بخشی از سیستم بگیریم نه اینکه بهترین تصمیم را برای رفع نیاز فردی بگیریم! این یعنی یک شکاف فرهنگی در بدنه مدیریت ما وجود دارد که در تصمیمات سیستمی، محور سیستم نیست و مسئله فردیت در اولویت قرار می گیرد!

هر چه فردیت در یک سیستم همچون سازمان تقویت شود بنیادهای دموکراسی در آن سازمان کم رنگ تر خواهد شد. این یعنی فرآیندهای توسعه منابع انسانی یکی بعد از دیگری شکست خواهند خورد، چون مشارکت به اندازه کافی وجود ندارد و در نهایت سیستم های ما دچار ورشکستگی نیروی انسانی می شوند. اما برای تقویت بنیادهای دموکراسی در سازمان ها چه کنیم؟

مورد اول: مدیران عامل تمرین دموکراسی کنند، سعی کنند خودشان را در مرکز قرار ندهند و سیستم را مبنا قرار بدهند. برای این منظور، افرادی را در سازمان بیابند که تفکری انتقادی دارند و به آنها فضا برای ابراز نظر بدهند و این فرهنگ را به عنوان یک الگوی رفتاری در سازمان تشویق و حمایت کنند. من در طول دوران کاری با مدیرعاملی کار می کردم که دائم در جلسات این جمله را تکرار می کرد من سعی می کنم بهترین تصمیم را برای "اسم شرکت" بگیرم. همین جمله می تواند شروع خوبی برای تمرین دموکراسی باشد و آن سازمان بهترین سازمانی بود که من تجربه تفکر سیستمی را در آن داشتم.

مورد دوم: تفکر «سیستم در اولویت است نه فرد» را در سازمان ترویج دهید و از ابزارهای فرهنگ سازی بدین منظور استفاده کنید. مثلا از داستان پردازی استفاده کنید و داستان هایی را که مزیت های تفکر سیستمی را نشان می دهند از طریق پادکست، خبرنامه و فیلم کوتاه ترویج بدهید. مطمئن باشید اینگونه هزینه ها برگشت مادی و معنوی بیشتری برای سازمان شما خواهد داشت.

مورد سوم: از اعمال تصمیماتی که بحرانی نیستند و نیاز به "تفکرات جمعی" دارند از راهکارهای نظرخواهی و تقویت کننده بنیاد های دموکراسی استفاده کنید. شاید کتاب گفتمان های حیاتی بتواند شروع خوبی باشد.

کتاب گفتمان های حیاتی
کتاب گفتمان های حیاتی


مورد چهارم: گنجایش شنیدن فعالانه را تقویت کنید، اجازه بدهید نظرهای مخالف شنیده شوند و برای آن ارزش قائل باشید و از آنها استفاده کنید. در مدرسه شرپا ما فرصت دوره های شنیدن فعالانه را فراهم کرده ایم و امیرحسین خدایی یک تسهیل گر برجسته در این زمینه محسوب می شود.

مورد پنجم: کدهای اخلاقی را در سازمان طراحی و در هر سطحی از سازمان عملیاتی کنید و هیچ کس را استثنا قرار ندهید تا افراد متوجه شوند که هیچ چیز مستثنا نیست و فراتر از سیستم قرار نمی گیرد. کتاب "اخلاقیات سازمانی، یک نگرش عملیاتی" جانسون از منابع ارزشمندی هست که من توصیه می کنم.


مورد ششم: از سیاست کاری و لابیگری حمایت نکنید، وقتی تصمیمی برای همه گرفته می شود فضای چانه زنی غیر معقول را فراهم نکنید و محدودیتی هایی را در نظر بگیرید که افراد از این کژ فرهنگی دست بردارند. برای این منظور در کنار نظام شایستگی ها می تواند رفتارهای حیاتی را تعریف کنید که این رفتارها مروج اصالت فرهنگی خواهد بود. نمونه ای خوبی از این رفتارهای حیاتی در شرکت ایرانسل بوسیله مشاورین بین المللی توسعه یافته بود که در آن زمان از آن استفاده می شد.

مورد هفتم: انتخاب های سلیقه ای را کم رنگ کنید و در زمینه های مختلف از ابزارهای تقویت کننده بنیادهای دموکراسی استفاده کنید، مثلا در مبحث توسعه کارکنان سعی کنید به جای انتصابات ترجیحی به سمت جانشین پروری بروید.

من در این مقاله به هفت گام اشاره کرده ام که به سازمان های ما کمک می کند تا از آنارشیسم فعلی به سمت دموکراسی و تفکر سیستمی بروند تا اینگونه با درک بهتر از دموکراسی درون سازمانی بستر توسعه نیروی انسانی، نوگرایی، افزایش بهره وری و تجدد خواهی را در سازمان تقویت کنند.

منابع انسانیمهارت نرممهارت رفتاریرفتار سازمانیدموکراسی
علیرضا محمدی مربی ارشد مهارت های رفتاری و مشاور مدیریت
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید