ویرگول
ورودثبت نام
علی مقدس
علی مقدسسلام. من علی هستم و اینجا نسخه مرتب ذهن شلوغمه. شاید یه روز راجب سقراط بنویسم و یه روز دیگه راجب راز خوشمزگی قرمه سبزی مادربزرگم. خلاصه که امیدوارم از مطالب لذت ببرید.
علی مقدس
علی مقدس
خواندن ۱۳ دقیقه·۳ ماه پیش

راهنمای عملی برای تغییر ویژگی‌های شخصیتی شما + معرفی کتاب

آیا رها شدن از دست عادات بد قدیمی ممکن است؟
آیا رها شدن از دست عادات بد قدیمی ممکن است؟

بخش اول: درک امکان‌پذیری تغییر

برای مدت‌ها، بسیاری از مردم—از جمله دانشمندان—بر این باور بودند که شخصیت (personality) ما تا زمان رسیدن به بزرگسالی کم و بیش ثابت است. ایده این بود که ویژگی‌های اصلی شما که در کودکی شکل گرفته، همان‌هایی هستند که تا آخر عمر با شما می‌مانند. با این حال، علم مدرن نشان داده است که این یک افسانه است. شخصیت شما بر روی سنگ حک نشده؛ بلکه یک سیستم پویا (dynamic system) است که در طول زندگی شما می‌تواند تغییر کند و تغییر نیز می‌کند. این مقاله یک چارچوب عملی برای درک این موضوع ارائه می‌دهد که چگونه می‌توانید به یک معمار فعال برای تغییر شخصیت خود تبدیل شوید و از شخصی که امروز هستید به سوی شخصی که می‌خواهید باشید، حرکت کنید.

شخصیت شما دائمی نیست

این ایده قدیمی که شخصیت پس از ۳۰ سالگی «مانند گچ سفت می‌شود»، با درک جدیدی جایگزین شده است: ویژگی‌های شخصیتی در هر سنی می‌توانند تغییر کنند. مطالعات طولی (longitudinal studies) در مقیاس بزرگ که افراد را برای دهه‌ها دنبال کردند، نشان دادند که اگرچه ویژگی‌های ما دارای درجه‌ای از ثبات هستند، اما به طور مداوم در حال تحول نیز هستند.

دانشمندان اغلب از مدل «پنج عاملی شخصیت» (Big Five model) برای توصیف شخصیت استفاده می‌کنند: گشودگی به تجربه (Openness)، وظیفه‌شناسی (Conscientiousness)، برون‌گرایی (Extraversion)، سازگاری (Agreeableness) و روان‌رنجوری (Neuroticism) (یا نقطه مقابل آن، ثبات عاطفی (Emotional Stability)). تحقیقات الگوهای واضحی از تغییر در این ویژگی‌ها را در طول زمان نشان می‌دهد. به عنوان مثال، اکثر افراد با حرکت از سنین نوجوانی به میانسالی، تمایل دارند وظیفه‌شناس‌تر، سازگارتر و از نظر عاطفی باثبات‌تر شوند. وظیفه‌شناسی اغلب بزرگترین جهش خود را در دهه ۲۰ زندگی ما تجربه می‌کند، در حالی که سازگاری در دهه‌های ۳۰ و ۶۰ زندگی بیشترین افزایش را دارد.

علت این اتفاق این است که شخصیت ما با خواسته‌های زندگی‌مان سازگار می‌شود. افزایش وظیفه‌شناسی با نیاز به مدیریت شغل و مسئولیت‌های بزرگسالی همسو است، در حالی که افزایش سازگاری با نیازهای تربیت فرزند و پرورش روابط مطابقت دارد. این موضوع یک بینش قدرتمند را آشکار می‌کند: اگر می‌خواهید یک ویژگی را تغییر دهید، می‌توانید عمداً خود را در نقش‌ها و محیط‌های جدیدی قرار دهید که شما را ملزم به رفتار به شیوه‌های جدید می‌کند.

اجزای سازنده شما: ژن‌ها، محیط و مغزتان

شخصیت شما محصولی از ژن‌هایتان («طبیعت») و تجربیات زندگی‌تان («تربیت») است. تحقیقات نشان می‌دهد که حدود ۴۰ تا ۶۰ درصد از ویژگی‌های شخصیتی ما تحت تأثیر ژنتیک است. نیمه دیگر توسط تجربیات منحصر به فرد زندگی شما شکل می‌گیرد.

جالب اینجاست که ژن‌های ما می‌توانند بر محیط‌هایی که انتخاب می‌کنیم تأثیر بگذارند. یک فرد ذاتاً معاشرتی، به احتمال زیاد به دنبال رویدادهای اجتماعی می‌رود که این امر به نوبه خود طبیعت معاشرتی او را تقویت می‌کند. این یک حلقه بازخورد (feedback loop) ایجاد می‌کند که در آن تمایلات شما و محیط‌تان یکدیگر را در طول زمان تقویت کرده و شخصیت شما را باثبات‌تر می‌کنند. برای تغییر، باید آگاهانه این حلقه را با تغییر محیط خود قطع کنید. نمی‌توانید انتظار داشته باشید که به فرد متفاوتی تبدیل شوید در حالی که همچنان در دنیایی زندگی می‌کنید که کاملاً برای خود قدیمی شما طراحی شده است.

این ظرفیت برای تغییر، ریشه فیزیکی در مغز شما دارد. اصل انعطاف‌پذیری عصبی (neuroplasticity) به این معناست که مغز شما دائماً بر اساس تجربیاتتان خود را بازسازی می‌کند. هر بار که عملی را انجام می‌دهید یا فکری می‌کنید، مدار فیزیکی مغز که مسئول آن است را تقویت می‌کنید. همزمان، اتصالاتی که استفاده نمی‌کنید در طی یک فرآیند ضعیف‌تر می‌شوند.

این بدان معناست که تغییر شخصی فقط یک آرزوی انتزاعی نیست؛ بلکه یک پروژه فیزیکی برای بازسازی مغز شماست. هر بار که عمداً به شیوه‌ای جدید عمل می‌کنید، در حال ساختن مسیرهای عصبی برای ساخت یک «خودِ» جدید هستید.

بخش دوم: جعبه ابزار روان‌شناختی شما برای تغییر

درک اینکه تغییر ممکن است، اولین قدم است. قدم بعدی این است که خود را به ابزارهای ذهنی مناسب برای تحقق آن مجهز کنید. این شامل اتخاذ ذهنیت (mindset) صحیح و استفاده از استراتژی‌های روان‌شناختی اثبات‌شده برای هدایت تلاش‌هایتان است.

ذهنیتی که تغییر را ممکن می‌سازد

مهم‌ترین عنصر برای تغییر شخصی، اتخاذ یک «ذهنیت رشد» (Growth Mindset) است. این مفهوم که توسط روانشناس کارول دوک (Carol Dweck) توسعه یافته، دو باور اصلی در مورد توانایی‌های ما را از هم متمایز می‌کند.

ذهنیت ثابت (Fixed Mindset) گویای این باور است که ویژگی‌های شما بر سنگ حک شده‌اند و قابل تغییر نیستند.

ذهنیت رشد (Growth Mindset) گویای این باور است که توانایی‌های شما می‌تواند از طریق تلاش و تمرین توسعه یابد. افراد با این ذهنیت، شکست را فرصتی ارزشمند برای یادگیری و بهبود می‌بینند.

تغییر یک ویژگی دیرینه، گاهی ناراحت‌کننده و با اشتباه همراه است. فردی با ذهنیت ثابت، تلاش‌های ناموفق اولیه را به عنوان دلیلی بر عدم توانایی خود برای تغییر تفسیر کرده و به سرعت تسلیم می‌شود. فردی با ذهنیت رشد، همان تلاش‌های ناموفق را به عنوان بخشی از فرآیند یادگیری می‌بیند که به او تاب‌آوری (resilience) لازم برای ادامه دادن را به ارمغان می‌آورد. اتخاذ ذهنیت رشد، پیش‌نیاز غیرقابل انکار برای تغییر موفقیت‌آمیز است.

استراتژی‌های اثبات‌شده برای تغییر افکار و رفتارها

در حالی که ذهنیت رشد سوخت لازم را فراهم می‌کند، چارچوب‌های درمانی ساختاریافته، موتور تغییر را ارائه می‌دهند. دو رویکرد بسیار مؤثر و عملی عبارتند از درمان شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy - CBT) و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (Acceptance and Commitment Therapy - ACT).

درمان شناختی-رفتاری (CBT): بازسازی افکار شما

درمان شناختی رفتاری یک رویکرد عملی و هدف‌گرا است که به شما کمک می‌کند الگوهای مخرب فکری و رفتاری را شناسایی و تغییر دهید. این روش بر این اصل استوار است که افکار، احساسات و اعمال شما به هم مرتبط هستند. با تغییر افکار منفی خود، می‌توانید احساس و رفتار خود را تغییر دهید

تکنیک‌های کلیدی CBT عبارتند از:

شناسایی افکار منفی: یادگیری تشخیص افکار غیرارادی و غیرمفیدی که در موقعیت‌های چالش‌برانگیز به ذهن شما می‌آیند.

به چالش کشیدن آن افکار: زیر سؤال بردن افکار منفی و جایگزین کردن آن‌ها با افکار واقع‌بینانه‌تر و متعادل‌تر.

آزمایش‌های رفتاری (Behavioral Experiments): برخورد با باورهای منفی خود به عنوان فرضیه‌هایی که باید در دنیای واقعی با اقدامات کوچک و قابل مدیریت آزمایش شوند.

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT): تغییر رابطه با احساساتتان

اِی سی تی رویکرد متفاوتی دارد. به جای تلاش برای از بین بردن احساسات دشوار، به شما می‌آموزد که برای آن‌ها فضا باز کنید و در عین حال به سمت آنچه برایتان مهم است حرکت کنید. هدف، توسعه «انعطاف‌پذیری روان‌شناختی» است.

اصول کلیدی ACT عبارتند از:

پذیرش (Acceptance): اجازه دادن به افکار و احساسات ناخوشایند که بدون جنگیدن با آن‌ها وجود داشته باشند.

فاصله‌گیری شناختی (Cognitive Defusion): دیدن افکار خود فقط به عنوان افکار—رویدادهای ذهنی گذرا—و نه حقایق عینی یا دستوراتی که باید از آن‌ها اطاعت کنید.

ارزش‌ها (Values): روشن کردن آنچه واقعاً برای شما در زندگی مهم و معنادار است.

اقدام متعهدانه (Committed Action): برداشتن گام‌هایی در جهت ارزش‌هایتان، حتی زمانی که دشوار یا ناراحت‌کننده است.

سی بی تی و اِی سی تی کاملا باهم کار می‌کنند. CBT کمک میکند افکارغیرمفیدی که شما را عقب نگه می‌دارند را به چالش بکشید، در حالی که ACT ابزارهایی برای مدیریت ناراحتی‌هایی که هنگام خروج از منطقه امن (comfort zone) شما به وجود می‌آید، در اختیار شما قرار می‌دهد.

بخش سوم: مکانیزم عملی ساختن یک «خودِ» جدید

تغییر پایدار تنها از طریق بینش به دست نمی‌آید؛ بلکه از طریق اقدام مداوم و هدفمند ساخته می‌شود. این بخش به «چگونگی» عملی بازسازی شخصیت شما با تمرکز بر هویت و تمرین مؤثر مهارت‌های جدید می‌پردازد.

هویت خود را تغییر دهید، عادت‌های خود را تغییر دهید

مؤثرترین راه برای تغییر رفتار برای همیشه، تغییر هویت شماست. رفتارهای فعلی شما بازتابی از نوع شخصی است که باور دارید هستید. برای ایجاد تغییر پایدار، باید باورهای جدیدی در مورد خودتان ایجاد کنید. این یک فرآیند دو مرحله‌ای ساده است:

۱- تصمیم بگیرید چه نوع شخصی می‌خواهید باشید. به جای هدفی مانند «می‌خواهم کمتر خجالتی باشم»، یک هویت تعریف کنید: «من فردی هستم که دوستانه و کنجکاو در مورد دیگران است.»

۲ـ این را با پیروزی‌های کوچک (small wins) به خودتان ثابت کنید. هر اقدامی که انجام می‌دهید، یک «رأی» برای نوع شخصی است که در حال تبدیل شدن به آن هستید. هر بار که یک اقدام کوچک همسو با هویت مورد نظر خود انجام می‌دهید، شواهدی ایجاد می‌کنید که به تدریج تصویر شما از خودتان را تغییر می‌دهد.

عادت‌ها مسیر تغییر هویت شما هستند. با تکرار اقدامات کوچک، آن‌ها غیرارادی می‌شوند و برای حفظشان به اراده کمتری نیاز است. هدف، دستیابی به یک نتیجه بزرگ در یک شب نیست، بلکه صرفاً دادن یک رأی برای تایید هویت جدیدتان در امروز است. این یک حلقه بازخورد مثبت ایجاد می‌کند: اقدامات کوچک، باور شما به هویت جدیدتان را تقویت می‌کند، که این امر انجام اقدام بعدی را آسان‌تر می‌سازد.

چگونه برای پیشرفت واقعی تمرین کنیم

صرفاً تکرار یک رفتار برای بهتر شدن کافی نیست. برای توسعه واقعی یک مهارت جدید، باید درگیر تمرین هدفمند (deliberate practice) شوید. این نوع خاصی از تمرین است که هدفمند، سیستماتیک و برای بهبود عملکرد طراحی شده است.

اجزای کلیدی تمرین هدفمند عبارتند از:

آن را تجزیه کنید: یک ویژگی کلی را به مهارت‌های خاص و قابل یادگیری تقسیم کنید.

محدودیت‌های خود را به چالش بکشید: در لبه توانایی‌های فعلی خود تمرین کنید—در منطقه‌ای که چالش‌برانگیز است اما طاقت‌فرسا نیست.

بازخورد بگیرید: راه‌هایی برای دریافت بازخورد فوری در مورد عملکرد خود پیدا کنید تا بتوانید خطاها را شناسایی کرده و اصلاحات لازم را انجام دهید.

مداومت داشته باشید: به طور منظم درگیر تمرین متمرکز و هدفمند شوید.

عادت‌های مبتنی بر هویت و تمرین هدفمند با هم به عنوان یک سیستم قدرتمند عمل می‌کنند. هویت جدید شما انگیزه لازم برای تمرین مداوم را فراهم می‌کند، در حالی که تمرین هدفمند تضمین می‌کند که تلاش‌های شما به پیشرفت واقعی منجر می‌شود.

بخش چهارم: پیمایش مسیر

مسیر تغییر هرگز یک خط مستقیم نیست. این مسیر شامل پیشرفت، توقف و شکست‌ها است. آماده شدن برای این چالش‌ها برای موفقیت ضروری است.

غلبه بر موانع و ایجاد تاب‌آوری

مهم است که موانع رایجی که می‌توانند سر راه شما قرار گیرند را پیش‌بینی کنید.

موانع رایج عبارتند از:

وسوسه راه‌حل‌های سریع: تحول واقعی یک فرآیند تدریجی است. انتظار نتایج فوری منجر به ناامیدی می‌شود.

اجتناب از ناراحتی: رشد خارج از منطقه امن شما اتفاق می‌افتد. غریزه اجتناب از ناراحتی می‌تواند شما را در جا نگه دارد.

بهانه‌تراشی: سرزنش عوامل خارجی مانع از مسئولیت‌پذیری و یافتن راه‌حل می‌شود.

فراموش کردن اقدام: گاهی بزرگترین مانع، صرفاً فراموش کردن انجام یک رفتار جدید است. سیستم‌ها و یادآورها کلیدی هستند.

مهارت مورد نیاز برای عبور از این چالش‌ها تاب‌آوری (resilience) است—توانایی بازگشت از سختی‌ها. شما می‌توانید تاب‌آوری را از طریق موارد زیر ایجاد کنید:

اتخاذ ذهنیت رشد: شکست‌ها را به عنوان فرصت‌های یادگیری ببینید.

تمرکز بر آنچه می‌توانید کنترل کنید: انرژی خود را به سمت آنچه می‌توانید تغییر دهید هدایت کنید، نه آنچه نمی‌توانید.

تمرین تنظیم هیجانی (Emotional Regulation): از تکنیک‌هایی مانند ذهن‌آگاهی یا تنفس عمیق برای مدیریت استرس استفاده کنید.

حفظ دیدگاه: یک رویداد منفی را بیش از حد بزرگ نکنید.

ایجاد یک شبکه حمایتی (Support Network): برای تشویق به دوستان، خانواده یا یک درمانگر تکیه کنید.

بخش مهمی از تاب‌آوری، بازنگری در مفهوم «شکست» است. وقتی در حال تمرین مهارت‌های جدید هستید، اشتباهات نه تنها محتمل، بلکه مورد انتظار هستند. این لحظات، داده‌هایی هستند که مغز شما برای یادگیری و بهبود به آن‌ها نیاز دارد. مواجهه با یک مانع نشانه این نیست که شما در حال شکست خوردن هستید؛ بلکه نشانه این است که خود را به درستی به چالش می‌کشید.

وقتی تغییر سخت‌تر است: تأثیر سلامت روان

برای برخی، مسیر تغییر با وجود شرایط نامساعد سلامت روان زمینه‌ای، پیچیده‌تر می‌شود. این‌ها نقص‌های شخصیتی نیستند، بلکه شرایط بالینی هستند که می‌توانند موانع قابل توجهی ایجاد کنند.

اختلال اضطراب اجتماعی (Social Anxiety Disorder - SAD): این اختلال، ترسی شدید از قضاوت یا مورد بررسی قرار گرفتن توسط دیگران است. این ترس، فرصت‌های اجتماعی را به منابع وحشت تبدیل می‌کند و تمرین رفتارهای جدید اجتماعی را بسیار دشوار می‌سازد. ترس منجر به اجتناب می‌شود، که مانع از کسب تجربیات مثبتی می‌شود که می‌توانند اضطراب شما را به چالش بکشند و این یک چرخه معیوب ایجاد می‌کند.

افسردگی (Depression): یکی از علائم اصلی افسردگی، آنهدونیا (anhedonia)—از دست دادن علاقه یا لذت از فعالیت‌ها—است. این امر به اختلال در سیستم پاداش مغز مرتبط است. معاشرت، که برای بسیاری انرژی‌بخش است، به یک تلاش طاقت‌فرسا بدون هیچ پاداش قابل درکی تبدیل می‌شود که منجر به کناره‌گیری و انزوا می‌گردد.

اختلال شخصیت مرزی (Borderline Personality Disorder - BPD): بی پی دی با بی‌ثباتی در روابط، تصویر از خود و هیجانات مشخص می‌شود که اغلب ناشی از ترس عمیق از رها شدن است. این می‌تواند منجر به تعاملات اجتماعی آشفته و پرنوسان شود و ایجاد روابط مثبت و پایدار را که با بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی مطلوب همراه است، فوق‌العاده دشوار می‌کند.

اگر با یکی از این شرایط دست و پنجه نرم می‌کنید، استراتژی‌های این راهنما ممکن است به تنهایی کافی نباشند. درمان حرفه‌ای، مانند روان‌درمانی و گاهی دارو، اغلب برای تثبیت مشکل زمینه‌ای ضروری است. پرداختن به اختلال بالینی می‌تواند پایه محکمی برای فرآیند تغییر خودخواسته شخصیت ایجاد کند.

سفر مادام‌العمر تحول شخصی

شواهد علمی روشن است: شخصیت شما یک سرنوشت غیرقابل تغییر نیست، بلکه یک سیستم پویا است که می‌توانید آگاهانه آن را شکل دهید. این ظرفیت برای تغییر، ریشه در توانایی مغز شما برای بازسازی فیزیکی خود در پاسخ به اعمال و تجربیات شما دارد.

با اتخاذ ذهنیت رشد، استفاده از ابزارهای روان‌شناختی اثبات‌شده و تمرکز بر ساختن یک هویت جدید از طریق اقدامات کوچک و مداوم، می‌توانید معمار شخصیت خود شوید. این سفر همیشه آسان نیست، اما ممکن است. با درک و به کارگیری این اصول، می‌توانید از الگوهای گذشته فراتر رفته و بطور خودخواسته فردی را که می‌خواهید باشید، شکل دهید.

چند کتاب پیشنهادی برای مطالعه تکمیلی و بیشتر

۱- ذهنیت (Mindset) اثر کارول اس. دوک

این کتاب تفاوت بین "ذهنیت ثابت" که در آن افراد معتقدند توانایی‌هایشان تغییرناپذیر است و "ذهنیت رشد" که در آن باور دارند توانایی‌ها از طریق فداکاری و سخت‌کوشی قابل توسعه هستند را بررسی می‌کند. این کتاب توضیح می‌دهد که چگونه پذیرش ذهنیت رشد می‌تواند پتانسیل افراد را شکوفا کرده و به موفقیت‌های بزرگ‌تری منجر شود.

۲- قدرت عادت (The Power of Habit) اثر چارلز داهیگ

چارلز داهیگ علم شکل‌گیری عادت را تشریح می‌کند و توضیح می‌دهد که چگونه عادت‌ها از طریق یک حلقه سه مرحله‌ای عمل می‌کنند: نشانه، روال، و پاداش. این کتاب یک راهنمای عملی برای درک و تغییر عادات فردی، سازمانی و اجتماعی برای دستیابی به اهداف است.

۳ـ عادات اتمی (Atomic Habits) اثر جیمز کلیر

جیمز کلیر یک چارچوب ساده چهار مرحله‌ای برای ساختن عادات خوب و شکستن عادات بد ارائه می‌دهد. این کتاب بر قدرت "بهبودهای حاشیه‌ای" تأکید دارد، یعنی پیشرفت‌های کوچک و تدریجی که در طول زمان انباشته شده و نتایج چشمگیری ایجاد می‌کنند.

۴- قله (Peak) اثر آندرس اریکسون و رابرت پول

این کتاب ایده استعداد ذاتی را به چالش می‌کشد و استدلال می‌کند که تخصص واقعی از طریق "تمرین هدفمند" به دست می‌آید، رویکردی هدفمند و سیستماتیک برای بهبود مهارت‌ها. این کتاب بینش‌های علمی را ارائه می‌دهد که چگونه هر کسی می‌تواند به اوج عملکرد در هر زمینه‌ای دست یابد.

۵- رمز استعداد (The Talent Code) اثر دنیل کویل

دنیل کویل سه عنصر کلیدی اکتساب مهارت را آشکار می‌کند: تمرین عمیق، جرقه (انگیزشی که ما را به بهتر شدن سوق می‌دهد) و مربیگری استادانه. او نشان می‌دهد که چگونه این عناصر با هم ترکیب می‌شوند تا "میلین" را بسازند، یعنی عایق عصبی که حرکات ما را سریع‌تر و دقیق‌تر می‌کند.

۶- ذهنی رها (A Liberated Mind) اثر استیون سی. هیز

به عنوان یکی از بنیان‌گذاران درمان پذیرش و تعهد (ACT)، استیون هیز رویکردی انقلابی برای سلامت روان معرفی می‌کند. این کتاب به خوانندگان می‌آموزد که چگونه از ذهن‌آگاهی، شفقت و انعطاف‌پذیری روان‌شناختی برای غلبه بر رنج و داشتن یک زندگی معنادارتر استفاده کنند.

۷- رفتاردرمانی شناختی به زبان ساده (Cognitive Behavioral Therapy Made Simple) اثر ست جی. گیلیهان

این راهنما اصول و تکنیک‌های اصلی رفتاردرمانی شناختی (CBT) را برای مخاطبان قابل دسترس می‌کند. این کتاب راهکارهای ساده و عملی برای کمک به خوانندگان برای شناسایی و تغییر الگوهای فکری و رفتارهای نامفید ارائه می‌دهد تا بهزیستی عاطفی خود را بهبود بخشند.

تغییرافکار منفیروانشناسیتغییر عادتشخصیت
۳
۰
علی مقدس
علی مقدس
سلام. من علی هستم و اینجا نسخه مرتب ذهن شلوغمه. شاید یه روز راجب سقراط بنویسم و یه روز دیگه راجب راز خوشمزگی قرمه سبزی مادربزرگم. خلاصه که امیدوارم از مطالب لذت ببرید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید