روی قبرم اینکونه بنویسید:
"موریانه ها زهرمارتان باد"
این تن ک میخورید پر از حسرت هایی شیرین بود که به تلخی وابسته به عشق و درد تبدیل شد
. . . . .
هنگامی ک بمیرم هیچ اتفاقی نخواهد افتاد
نه جایی بخاطرم تعطیل خواهد شد ...
نه در اخبار حرفی زده خواهد شد ...
و نه چیز های دیگری ...!
تنها مو های مادرم کمی سپید خواهد شد
پدرم کمی شکسته خواهد شد
و اقوامم هه اقوامم هم چند روزی اسوده کار خواهند شد
دوستانم هم که بعد از خاکسپاری موقع خوردن کباب آرام آرام خنده هایشان شروع خواهد شد
راستی عشق قدیم را بگو ...
او نیز با خنده در آغوش دیگری مرا از یاد خواهد برد
من تنها گورکنی را خسته میکنم
و مداحی را که الگی از خوبی های نداشته ام برای مردمان فیک میگوید
و اشک تمساح میریزد ...
و در اخر من میمانم و یک خروار خاک سرد که تن بی جان مرا از بین میبرد و پاک میکند
در آن گورستان تمام حالت های ممکن به سراغم می ایند
و من در آن لحظه در خنثی ترین حالت به خواب خواهم رفت
خوابی طولانی که از فرت خستگی ام همیشه آرزوی آن را داشته ام
. . . . .
آری، من دگر نیستم
دگر نیستم که بقیه بخاطرم اذیت و ناراحت و ... شوند
دگر نیستم که از خنده های خانواده ام و خواهرانم و برادرانم و مخصوصا دوشیزه n لذت ببرم
من در تاریکی و زیر خروار ها خاک هستم
که دیگر کسی مرا نخواهد دید
"چه زود دیر خواهد شد"
همیشه بهتان سر خواهم زد
و در خواب هایتان با شما شریک خواهم شد
چمدان بسته شد و سلامی میکنم به پایانم
خاطرات و یادگاری هایم همیشه در کنارتان است
. . . . .
☆ چند هفته بعد ☆
من دیگر در خاطراتتان هم نیستم
و دیگر کسی نیست که از من یادی کند
آری، دگر تنها شده ام
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
زمانی ک نبودم این متن ها رو خواهید خواند
و یاد روز هایی خواهید افتاد
که در کنارتان بودم
هر چقدر ک بد بودم.
همیشه از خودتان مواظبت کنید
همیشه همیشه نگرانتان هستم
تمام تلاشتان را بکنید تا به انجایی میخواهید برسید
همیشه همیشه ارزوی موفقیت های شما را دارم
به امید روزی که به انجا های بلند و نوک قله برسید
و از خوشحالی زیاد اشک شوق بریزد
همیشه به یادتان خواهم بود اگر چه نباشم..
:) (: :) (:
☆☆☆☆☆☆☆☆☆☆
یه پسر بد