علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۱۹ روز پیشحسین صافکارهیچکس در محله ما به اندازهی حسینآقا اسمی—یا همان حسین صافکار—آدمِ مرموزی نبود. مغازهاش درست کنار خانهی ما بود؛ یک غار آهنی، پر از صدای…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۱ ماه پیشعشق برمیگردهببین آذر؛ چند روز پیش این حرف که اون هایی که رفتن کیا هستند؟ ذهنم و درگیر کرد. میگن ۸ برابر آدم هایی که لان هستند،رفتند.فکر کنم صف عاشق ها…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۲ ماه پیشمگه میشه نباشه!داشتیم مسیر و برمیگشتیم بریم خونه نسرین من تو حال خودم بودم یکدفعه دیدم کنارم نیست. دلم هوری ریخت. اصلا مگه میشه نباشه!من بعد یوسف بودم. یو…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۲ ماه پیشاون هم جعبه رو داره؟بخدا نمیرسم بیام ببینمت. این تنها حرف آذر پشت تلفن بود که تکرار می کرد.من هم مثل کنه فقط اصرار که هر جور شده بیا، هر جا تو بگی، هر چقدر که…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۳ ماه پیشدچار بشی....میخوای نگاش کنی، زبونت بند میاد. میخوای حرف بزنی، کلمه اش نمیاد. اصلا یک حالی پیدا میکنی که نگو و نپرس. هرچی افسوس تو دنیا هست و یکدفعه و ل…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۴ ماه پیشمیدونی چی شده؟"ببین؛ چی می خوای بگی؟"وقتی این جمله رو گفت،کاملا حس کردم که فهمیده. منم حرف دلم و بهش زدمفکر کردم دلش و بردم به نا کجا، وقتی رفت، چقدر خود…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۴ ماه پیشوطن؛ تن توستخیلی جالبه فروید که بنیان روانکاویش بر شنیدن استوار بوده از تلفن بیزاره.شاید شنیدن از طریق تلفن و شنیدن نمیدونست. شاید چون تلفن، با تمامِ…
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۱ سال پیشبه تاریخ انسانیتهمه چیز در تو جاری است. این جمله تو هیچ وقت یادم نمیره
علی پیرهادی شاید حبیب آشنا·۱ سال پیشهوژیناینکه سرشار از معجزه ام با داشتن تومیدونی معنی اش چیه؟هر لحظه داری به جوهره زندگی حرکتی میدی که همه اطرافیانت باهاش تکون میخورنکوردها به او…