علی رفیعی وردنجانی
علی رفیعی وردنجانی
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

نگاهی به پی‌یر و لوسی اثر رومن رولان

پیر و لوسیِ رومن رولان را هملت‌وارترین عاشقانه در قالب ادبیات صرف خوانش مطرح می‌کنند که من شدیدا با چنین اندیشه‌ای مخالفم. البته که ارزش ادبی اثر دسته‌کمی از «هملت» که یک نمایشنامه است ندارد اما عمیقا باور دارم شکل به بیراهه رفتن رولان در بابِ عشق و ایثار در این مسیر کاملا متفاوت با تراژدی‌های شکسپیر است. آن‌چه پیر داستان از دلدار خود، لوسی، می‌خواهد هم‌تای تابلوی نقاشی زنی‌است با گوشواره‌های مروارید. ذهنیت عاشقی در خواننده این داستان یک ماجرای تراژیک شکسپیروار ساخته اما ابدا چنین ذهنیتی در برخورد با اُبژه‌های گماشته شده در داستان سنخیت ندارد. داستان از یک اندوه ادبیِ پروستی ناشی می‌شود. اختلاف چهل ساله‌ی رولان با پروست اصلا باعث ایجاد فاصله بینامتنی میان تخیلاتشان نشده. هردو فرانسوی، هردو اندوهگین، هردو نویسنده. جنبه تراژیک داستان از آن‌جایی شکل می‌گیرد که نمود بصری دوست داشتن کاملا ناب و تازه خواهد ماند. همان‌طوری که مثلا در فیلم تایتانیک عشق یک دختر ثروتمندِ اندوهگین به پسر فقیر سرخوش باعث ایجاد جذابیت‌های زیرپوستی ادبی می‌شود؛ در داستان «پیر و لوسی» رولان شخصیتی خیال‌پرداز ساخته که چگونگی خیالش و نه چرایی آن، باعث ایجاد اندوه و اندوهگینی در خواننده خواهد شد. پتانسیل چنین ایماژهای در داستان تحریک کننده هر مولفی برای اقتباس از متن است اما چرا هیچ اقتباسی نمی‌تواند گویای شرح ماوقع در قصه مذکور شود؟. داستان به دور خود گشتن است. ما به شخصیت در چنین داستانی نزدیک نمی‌شویم بلکه خودمان را در شخصیت جست‌وجو می‌کنیم. البته که این کار هر ماجراجویی در قصه است اما داستان بر ما ماجراجویی را واجب می‌کند. خیانتی اتفاق نمی‌افتد مگر آن‌که خویش به خود خیانت کنیم و شخصیت را نیابیم. زیگموند فروید روان‌شناسی است که و...

برای مطالعه کامل متن کلیک کنید.

زیگموند فرویدرومن رولانداستانعلی رفیعی وردنجانیرمان
نویسنده کتاب های: وقتی اوفیلیا می گرید، در جست و جوی سینما(مجموعه مقالات سینمایی)، احتکار احساسات، جغله و حسن یوسف
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید