علیرضا علمدار
علیرضا علمدار
خواندن ۵ دقیقه·۱ سال پیش

صدهزارتایی شدن و ۵درسی که از آن گرفتم!

افزونه دستیار در کمتر از دوسال از شروع به فعالیتش به ۱۰۰هزار کاربر رسید.
افزونه دستیار در کمتر از دوسال از شروع به فعالیتش به ۱۰۰هزار کاربر رسید.


دیشب شب هیجان‌انگیری برایم بود، تعداد کاربران دستیار به ۱۰۰هزار کاربر رسید. درباره اینکه دستیار چیست و من و دستیار کجا به هم گره خورده‌ایم پیشتر در مطلبی دیگر مفصل نوشته‌ام اما به اختصار, "دستیار یک افزونه مرورگر است که ابزارهای دم دستی برای کار روزانه را در صفحه Newtab در اختیارت می‌ذاره." و نقش من در دستیار هم سرمایه‌گذار فرشته و عضو هیات مدیره کنونی است.

آنچه دستیار را برای من و همه‌ی ما دل‌نشین و دل‌چسب کرده، شور و شوق و انرژی است که از ابتدا پشت ایده‌ی خلق آن و در تمامی این دوسال در جریان بوده، این انرژی و شوق را مدیون علیرضا اسکندری عزیز رفیق و شریکم در کسب‌وکارهای وانا و دستیار هستیم ولی علیرضا هم الحق توانست مثل یک رهبر درجه یک این انرژی و شوق را به تیم تزریق کند و الان همه تیم منبع الهام و انرژی برای دستیار هستند.

آخرین تصویر تیمی از دستیار که پیدا کردم که مربوط  به تولد محمد مجیدی دولوپرمونه!
آخرین تصویر تیمی از دستیار که پیدا کردم که مربوط به تولد محمد مجیدی دولوپرمونه!


در این یادداشت کوتاه می‌خواهم به ۵درسی که شخصا از موفقیت دستیار گرفتم اشاره کنم. خیلی از آنها شاید به فضای innovation و استارتاپ‌ها دور و بی‌ربط باشد ولی در شکل‌گیری شخصیت فردی و کاری من تاثیر عمیق و جدی داشته.

۱- امید، امید و امید!

عکس تیمی دستیار - تابستان ۱۴۰۰
عکس تیمی دستیار - تابستان ۱۴۰۰

یادم می‌‌آید آن اوایل شروع به کار دستیار وقتی برای رساندن تعداد نصب‌ها به ۵۰۰کاربر تقلا می‌کردیم و بچه‌های مارکتینگ دستیار از meet نشدن KPIها حسابی کلافه بودند، تقریبا همه مطمئن شده بودند که اکستنشن‌ساختن و عرضه‌کردنش به بازار از نشدنی‌هاست و همه پیشنهاد تغییر موضوع و بستر فعالیت به چیزهایی مثل وب‌سایت و اپلیکیشن و... را می‌دادند. یادم می‌اید علیرضا یک جمله طلایی رو مخ داشت که آن موقع حسابی از دستش عصبانی می‌شدیم، "من می‌دونم این می‌گیره!" ، امید و ایمانی که علیرضا به چیزی که خلق کرده‌ داشت، باعث شد که واقعا "بگیره"!


۲- خسیس نباش!

پروموشن اهورا نیازی عزیز برای دستیار
پروموشن اهورا نیازی عزیز برای دستیار

همه از هزینه‌های سرسام‌اور تبلیغات و مارکتینگ آگاه هستیم. وقتی که یک استارتاپ کوچک با بودجه‌ای به شدت محدود دارید،تحمل این هزینه‌ها بسیار سخت‌تر و جانکاه‌تر است. برای من هم به عنوان شریک نیمی از دستیار، موافقت و همراهی با خیلی از هزینه‌های تبلیغات و مارکتینگ سخت و چالش‌برانگیز بود. ولی چیزی که در پسِ آن یاد گرفتم برای خلق یک موفقیت و ترکاندن نباید خسیس بود و باید پول خرج تبلیغات و مارکتینگ و هوشمند‌تر کردن آنها کرد. به مرور همه‌ی این هزینه‌ها، نتیجه خود را نشان خواهند داد.


۳- بزرگ فکر کن!

دستیار الان مهمان تک‌تک کامپیوترهای بیش از ۱۰۰هزار کاربر است!
دستیار الان مهمان تک‌تک کامپیوترهای بیش از ۱۰۰هزار کاربر است!

این روزها و با وانفسای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه رویا داشتن و بزرگ فکر کردن تبدیل به امری سانتی‌مانتال و غیرعقلانی شده. اما هدف بزرگ داشتن و رویای اینکه مهمان کامپیوتر میلیون‌ها ایرانی باشیم چیزی بود که از اول به آن فکر می‌کردیم، الان که در مسیرش هستیم و می‌دانیم با توجه به آمار رشد و نمودارهای افزایش کاربر احتمالا خیلی چیزی با آن فاصله نداریم، می‌فهمم که خیلی غیرعقلانی و سانتی‌مانتال هم نبوده.


۴- کار رو بسپر به کاردان!

در این دوسال شاهد تلاش و دغدغه همیشگی علیرضا برای دستیار بوده‌ام.
در این دوسال شاهد تلاش و دغدغه همیشگی علیرضا برای دستیار بوده‌ام.

در چندماهه اول فعالیت دستیار، من و علیرضا به صورت مشترک و کاملا رفاقتی آن را اداره می‌کردیم (احتمالا مثل هر استارتاپ کوچک دیگری)، علیرضا بیشتر بر ابعاد فنی و تکنیکال نظارت می‌کرد و من هم در بخش مارکتینگ کارهایی می‌کردم. بعد از چند ماه علیرضا پیشنهاد کرد که من دخالتی در امور جاری دستیار نداشته باشم! بی‌تعارف اولش هضمش برایم سخت بود و یک مقدار هم مایه ناراحتی، اما سعی کردم به مرور نقش و دخالت خودم را در امورات جاری دستیار کاهش دهم و تقریبا به صفر برسانم و نقش خودم را به عنوان حامی تیم و مدیرش، علیرضا عوض کنم.

حالا که نتیجه‌اش را می‌بینم، میزان تحسینم نسبت به صراحت و صمیمیت علیرضا که عملا ریسک ناراحتی و به هم خوردن رابطه صمیمی با دوست و رفیق و شریکش (من) را به جان خرید و پیشنهاد کرد کناری بایستاد و کار را به او بسپرد، خیلی خیلی افزایش میابد. مرز باریکی بین تواضع و غرور و صراحت هست و علیرضا حقیقت را به درست‌ترین شکل بیان کرد که الحق او بهترین فرد برای خلق موفقیت فعلی و مسیر فوق‌العاده پیش‌روی آینده دستیار بود و هست و من هم فهمیدم چقدر درست است.


۵- اسمارت‌مانی یه خورده‌کمتر >>>> مانی خیلی بیشتر! :)

دستیار زمستان گذشته (۱۴۰۱) درمرحله Pre-seed جذب سرمایه کرد.
دستیار زمستان گذشته (۱۴۰۱) درمرحله Pre-seed جذب سرمایه کرد.

مثل هر استارتاپ دیگری، دستیار با سرمایه‌گذاری شخصی من و علیرضا و حمایت‌های مالی وانا استودیو شروع به فعالیت کرد و ما هم مثل بقیه استارتاپ‌ها بعد از مدتی علاقه‌مند به جذب سرمایه بودیم. در این مرحله سرمایه‌گذاران زیادی به ما اپروچ کردند و ما هم تعداد زیادی مدنظر داشتیم و پیشنهاد جذابی هم دریافت کردیم. از میان همه پیشهادات تصمیم گرفتیم با شرکت راستا و جناب آقای آهی این مسیر را ادامه دهیم. کمک‌های فکری، ارتباطات موثر و دید بلند امین‌ آهی عزیز در این سه‌ماه، هم به من و هم علیرضا دوباره ثابت کرده که "اسمارت‌مانی" چقدر مهم است و چقدر تصمیمان در زمستان ۱۴۰۱ درست بوده!.

علیرضا داستان جذب سرمایه دستیار در زمستان ۱۴۰۱ را در این مقاله به نگارش درآورده.


امیدوارم سرتون درد نیومده باشه، ولی امیدوارم هم درک کنید که چقدر از ۱۰۰هزارتایی شدن این کودک یک سال و خورده‌ای‌مان خوشحال و هیجان‌‌زده‌ام.
Dastyar.io
Dastyar.io

راستی اگر هنوز دستیار ندارید، از Dastyar.io آن را نصب کنید، حالش رو ببرید و به جمع +۱۰۰هزارتایی ما بپیوندید :)

جذب سرمایهسرمایه‌گذاری خطرپذیراستارتاپمدیریت محصولنوآوری
بنده را نام خویشتن نبود، هر چه مارا لقب دهند آنیم.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید