من تشنه کنشم، تشنه عمل
به کار بستن غنای درونی
برای درگیری، برای ذوق
برای مسیر زندگی
دنبال سکوی اجرای نقش
خودم دنبالهی جریان رود جاری زندگی
بوی خوب انبوه گل هاست حال، که در اطراف نهاد ناارامم میگردد
بوی خوب بهار، که در اطراف نهاد و تمامیت ناارامم پخش میشود
تمام توان و انرژی ام را نمیدهم پای فکر
چون عمل کردن به ایده ها اهمیت والاتری دارد
مخصوصا برای کسی که بدون سکو است.
لحظه هایم میگذرند آرام
دقیقه هایم ساعتند و عمیق میگذرند
1403/3/8
رقص ابراز را بخوانید که نوشته ای تازه است
شاید حالا که از آن زمان میگذرد من به اهدافم نزدیک تر شده ام