وقتی زندگی بدون خودم ادامه میده
معنی خودشو میبازه ادامه دادن
سقوط/تس
واقعیت ترکیبی از تصویر و صدا ها و حس های درونی من است که اسیدی است و سرشار از درد.
که میانه خوبی با آن ندارم و ترجیحم خواب است.
داستانم را فراموشزده به زندگی در حال ادامه دادنم
عقبم از دانستن و فهم داستانم و ادامه نوشتن، چرا که درد، عدم اتصال را بر جهان پدید میآورد
دردمندم
هر جزء این جهان از جمله اشیا و دیوار ها و صدا ها، ابزاری هستند برای رنجاندنم
رنج های نالازم - کوه رنج های بیهوده که به قول فراستخواه (جامعه شناس) با آن درگیریم
مقصود فراسخواه :
مدام خیال پردازی ها در قالب های ایدئولوژیک به بچه ها وارد میشود.
بخشی آنها را مسخره میکنند، اما احساس ناامنی دارند
حرف های نسنجیده غیرعقلانی زده میشود.
آزاد اندیشی و ظهور عقلانیتی که در آنها فوران کرده آنها
را به سمت ستیز و رادیکال شدن و درگیری با سیستم آموزش
و دانشگاه میبرد و به آینده سرزمین بدبدین میکند
نشنیده شدن توسط دوست و خانواده و جامعه رباتیک
به طور رضایت بخش، بخش عظیمی از دردم است.
اینکه کسی درک نمیکند. . .
تنها در میان درد تنش من با جامعه و سیستم
اما همانند آب که در آنی جذب ابر میشود حل نمیشوم
همین ادامه دادن ادامه دار هم درد است.
۱۴۰۳/۳/۴
نوشته قبلی را بخوانید: انزوای جمعی، احساس بیگانگی و دوری از خود