آخر فراق یار ما را که نکشت
این سنگِ بیروح و جان را که نکشت
در این زمان پرغم و اندوه بسیار
یاد تو و عشقت ما را که نکشت
آمد ندا در روزگار آخرالزمان
درد عشق و دوری کسی را که نکشت
چشمها به راه، دلها پر امید
انتظار وصال ما را که نکشت
پس چه باک باشد از عشقهای ظاهری
آخر فراق یار ما را که نکشت
دلهای عاشق، در سوز و گداز
زمان عشق پاک تو را که نکشت
باز هم تکرار میکنم در دل شب
تار آخر فراق یار ما را که نکشت
مجنون تبریزی