ویرگول
ورودثبت نام
علیرضا برجعلی
علیرضا برجعلی
خواندن ۵ دقیقه·۵ سال پیش

خنک آن قماربازی(دیوان شمس و قرآن)

شرح غزلی از دیوان شمس و رابطه آن با قرآن کریم

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از اعجازهای لفظی قرآن کریم، زبان فصیح، شعرگونه و موجزی‌ست که بی‌شک در زمانه‌ی خود بی‌نظیر و بدیع بوده‌‌است. این کتاب شریف منبع الهام بسیاری از شعرای فارسی‌زبان از صدر اسلام تا دوران معاصر بوده‌است. آیات قرآن پر است از عباراتی که دارای وزن عروضی است و جدا از ولایت معنوی این کتاب بر شعرای فارسی‌زبان پس از خود، می‌توان این ادعا را مطرح کرد که تعدادی از اوزان پرکاربرد شعر فارسی از این کتاب استخراج شده‌است(البته اثبات این مدعا نیازمند شرح مفصل‌تر و مطالعات بیشتری‌ست که فعلا از توان حقیر خارج است و انشاءالله در فرصتی دیگر توفیق نوشتن بیشتر در این باره را داشته باشم).

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولوی، یکی از شعرایی‌ست که مـأنوس بودنش با قرآن غیرقابل انکار است. پیروان طریقت مولویه، مثنوی معنوی او را قرآن به زبان فارسی می‌دانند. در باب ارتباط تنگاتنگ قرآن کریم و مثنوی معنوی کتب بسیاری نوشته شده‌‍‌است. اما درباره اثر دیگر این شاعر و حکیم الهی، دیوان شمس، کمتر به این موضوع پرداخته شده و بعضا این مجموعه را تنها حاصل سلوک عرفانی او و تراوشات افکار شمس تبریزی می‌دانند. اما این نظر درست نیست و ما در این مقاله می‌خواهیم به شرح یکی از غزل‌های شاخص دیوان شمس و چگونگی ارتباط آن با یکی از سوره‌های قرآن بپردازیم.

همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر / سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر

همه غوطه‌ها بخوردی همه کارها بکردی / منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر

همه نقدها شمردی به وکیل درسپردی / بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر

تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی / نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر

خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش / بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر

تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی / نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر

نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس / بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

همه عمر خوار باشد چو بر دو یار باشد / هله تا تو رو نیاری سوی پشت دار دیگر

که اگر بتان چنین‌اند ز شه تو خوشه چینند / نبدست مرغ جان را به جز او مطار دیگر

سراسر این غزل با مثال‌های مختلف(از قمارباز گرفته تا میرشکار) مخاطب را به توحید و تقرب به درگاه حق تعالی فرا می‌خواند و از در نظر گرفتن شریک برای خداوند بازمی‌‌دارد و عاقبت توحید و تقرب به وجود قدسی را رستگاری و عاقبت شرک را سردرگمی و گمراهی می‌داند. همچنین مخاطب را به پرهیز از بیهودگی می‌خواند و می‌گوید هرگز در راه حق توقف نکند و همیشه در این راه بی‌منتها کاری برای انجام دادن هست. تمام این مفاهیم در بیت ششم و هشتم جمعا و در سایر ابیات تک‌تک و ریزبینانه‌تر دیده می‌شود.

این غزل بر وزن «فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن» سروده شده‌است. آوای این وزن، نرم، خاضع، آرام و در عین حال شورانگیز و تمناگر است و با مفاهیم قدسی و تقرب به درگاه پروردگار تناسب دارد. در غزل‌هایی از سعدی و حافظ نیز از این وزن برای بیان مفهوم ستایش و تمنای معشوق(چه زمینی و چه الهی) استفاده شده‌است. کشش هجاها و موسیقی درونی این وزن و کارکرد آن همواره در بین شعرای ما مورد توجه بوده است و 45 غزل از دیوان شمس نیز بر همین وزن سروده شده‌است.

اثر هنرمند ناشناس
اثر هنرمند ناشناس

در قرآن کریم نیز این وزن در دو آیه آخر سوره مبارکه انشراح به چشم می‌خورد:

فَإِذَا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ﴿٧﴾ وَإِلَىٰ رَبِّكَ فَارْغَبْ ﴿٨﴾

اما چیزی که این غزل مولانا را با این آیات پیوند می‌دهد تنها یکی بودن وزن عروضی آنها نیست؛ بلکه اگر نگاهی به ترجمه‌ی این سوره و به خصوص دو آیه آخر آن بیندازیم متوجه یکی بودن مفهوم آنها می‌شویم(گرچه باید توجه کرد که تفسیر این آیات تنها به یک معنی ختم نمی‌شود و با توجه به روایات و شان نزول آن می‌توان چند تاویل مختلف داشت و این خود نیز از ویژگی‌های این کتاب شریف است).

در ترجمه آیه هشتم اختلاف چشم‌گیری بین ترجمه‌ها نیست اما آیه هفتم را به صورت‌های متفاوتی ترجمه کرده‌اند که دلیل اختلاف آنها توجه بعضی مترجمین به روایت‌هاست اما در نهایت مفهوم هیچکدام از ترجمه‌ها دیگری را نقض نمی‌کند. ترجمه لغوی و خالص این دو آیه به شرح زیر است:

پس هنگامی که از کاری[مهم] فارغ می‌شوی به کار[مهم] دیگری بپرداز(٧) و به سوی پروردگارت تقرب جوی(٨﴾

با توجه به مأنوس بودن مولانا با قرآن و تشابه ظاهری(وزن) و باطنی(مفهوم) این غزل او با این آیات، می‌توان گفت قطعا مولانا این غزل شورانگیز را تحت تاثیر قرآن و به خصوص این دو آیه سروده است. مفهوم «قرآن فارسی» به خوبی در ارتباط این غزل و قرآن کریم مشهود است. در آینده بیشتر به شرح تاثیر قرآن بر ادبیات فارسی خواهیم پرداخت. در پناه حق.




شعرادبیاتقرآنمذهبمولانا
چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من / علاقه‌مند به هنر، ادبیات، فلسفه، عرفان و ادیان
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید