ویرگول
ورودثبت نام
رهگذر خیابان از یاد رفتگان
رهگذر خیابان از یاد رفتگانن‍‌س‍‌ل ب‍‌ش‍‌ری‍‌ت از ه‍‌ر ح‍‌ی‍‌وون‍‌ی ح‍‌ی‍‌وون ت‍‌ر ب‍‌ود
رهگذر خیابان از یاد رفتگان
رهگذر خیابان از یاد رفتگان
خواندن ۱ دقیقه·۲ سال پیش

ایستگاه آخر

دیگر توقف کن ای مسافر ، نقابت را بردار ، دنیا دروغ مضحکی بیش نبود ، و تو خودت جزی از آن دروغ بودی شاید هم خود آن دروغ ...

اینجا دقیقا ایستگاه آخر است ، لبخند بزن از همان هایی که تا فرصتی بود برلب نیاوردی ، دیگر میتوانی بنشینی و فراموش کنی زخم هایی که نزدی ، فریاد هایی که نکشیدی و فرصت هایی که نداشتی ...

بازنده تو میتوانستی زندگی را در چیز ساده ای مانند قاصدکی معلق در هوا معنا کنی ، نه انتهای دنیا

دلنوشتهفلسفیغمگینانسانیتمرگ
۱
۰
رهگذر خیابان از یاد رفتگان
رهگذر خیابان از یاد رفتگان
ن‍‌س‍‌ل ب‍‌ش‍‌ری‍‌ت از ه‍‌ر ح‍‌ی‍‌وون‍‌ی ح‍‌ی‍‌وون ت‍‌ر ب‍‌ود
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید