در این مطلب سه داستان آموزنده از گلستان سعدی که توسط سایت قصه دون به زبان روان امروزی برگردانده شده برای شما آماده کردهایم.
در زمان حکومت حجاج بن یوسف ثقفی، به او خبر دادند درویشی در بغداد زندگی میکند که دعاهایش برآورده میشود. حجاج دستور داد او را به حضورش آوردند و از او خواست دعای خیری در حقش کند.
درویش دست به دعا بلند کرد و گفت: خدایا جان او را بگیر. حجاج با ناراحتی پرسید: این چه دعایی است؟! درویش پاسخ داد: این دعا نه فقط برای تو بلکه برای تمام مسلمانان دعایی خیر است.
منبع اصلی: براساس حکایت یازدهم از باب اول گلستان سعدی
منبع متن ساده امروزی: داستان دعای درویش در حق حاکم
پادشاهی قصد سفر با کشتی میکند. غلامی غیر عرب همراه پادشاه بود که برای اولین بار با کشتی سفر میکرد و تا به حال دریا را ندیده بود. غلام از ترس دریا به گریه و زاری میافتد. اطرافیان هرچه تلاش میکنند با مهربانی و محبت، غلام را آرام کنند فایده ای نداشت. تا اینکه فرد دانایی به پادشاه میگوید اگر اجازه دهید من راهی بلدم که میتوانم او را آرام کنم.
مرد دانا دستور میدهد غلام را به دریا بیندازند. وقتی غلام مدتی در دریا دست و پا میزند او را از دریا بالا میکشند. غلام که پا به کشتی میگذارد به گوشهای میرود و ساکت و آرام مینشیند. پادشاه از این اتفاق تعجب میکند و دلیل این آرامش غلام را جویا میشود. مرد دانا پاسخ میدهد: این غلام وقتی حس غرق شدن در دریا را تجربه کرد تازه ارزش بودن داخل کشتی را متوجه شد و حالا بیهیچ ناله و زاری آرام سر جای خود نشسته است.
منبع اصلی: براساس حکایت هفتم از باب اول گلستان سعدی
منبع متن ساده امروزی: داستان غلام دریا ندیده
پادشاهی دستور به کشتن اسیری میدهد. اسیر که متوجه میشود مرگش نزدیک است شروع میکند به ناسزاگویی.
پادشاه که متوجه سخنان اسیر نمیشود از بزرگان حاضر میپرسد این اسیر چه میگوید؟ وزیر نیک خواهی که در مجلس حاضر است میگوید اسیر با خواندن بخشی از یک آیه قرآن در مورد بخشش دیگران و فرو خوردن خشم (وَ الْکاظِمینَ الغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ)، تقاضای بخشش دارد. پادشاه با شنیدن این سخن از کشتن اسیر صرف نظر میکند.
وزیر دیگری که با وزیر نیک خواه دشمنی دارد میگوید شایسته نیست که در برابر پادشاه دروغ بگوییم و واقعیت اینست که این اسیر به پادشاه ناسزا گفته است. پادشاه از شنیدن سخنان وزیر دوم ناراحت میشود و میگوید دروغ مصلحت آمیز وزیر اول در نظرش بهتر از راستگویی وزیر دوم است. چرا که نیت وزیر اول خیرخواهانه بوده و نیت وزیر دوم بر پایه ناپاکی و دشمنی.
منبع اصلی: براساس حکایت اول از باب اول گلستان سعدی
منبع متن ساده امروزی: داستان اسیر و وزیر نیک خواه