امیرمحسن کریمی مجد
امیرمحسن کریمی مجد
خواندن ۳ دقیقه·۱ سال پیش

مدیریت به سبک آتش‌نشانی و مدیریت پیش‌گیرانه

رویکرد آتش‌نشانی در کسب‌وکار
رویکرد آتش‌نشانی در کسب‌وکار

کسب‌وکارها یعنی مدیران و حتی کارمندای اونا اغلب بخاطر سختی شرایط اقتصادی، فشار رقبا یا تصمیمای اشتباه‌شون به سمتی پیش می‌رند که فقط برای بقا بجنگند. شاید تلاش کنند تا به مشتری جدید، بازار جدید، محصول جدید و حتی ظاهر جدید هم برسند اما ذهنیت و تلاش غالب در اونا روی حل موضوعات فوری یا اورژانسی خلاصه می‌شه؛ ستون اورژانسی از ماتریس آیزنهاورشون خیییلییی فعاله!

اونا به طور کلی آتش‌نشان‌های پرتلاشی برای خاموش کردن آتش‌ها هستند و کمتر قاطعانه برای کشف و حل علت آتش‌سوزی یا تلاش برای بهبود جدی فضا وقت می‌ذارند.

تو این شرکت‌ها این جور جملات رو زیاد می‌شنویم:

  • مشتری دست‌به‌نقد الان رو گازه بدو این کار رو بکن
  • دو سه نفر گفتن فلان فیچر رو نداریم بدو بزن
ماتریس آیزنهاور برای اولویت‌بندی کارها
ماتریس آیزنهاور برای اولویت‌بندی کارها


شرکت‌های با فرهنگ آتش‌نشانی رو چطور بشناسیم؟

ذهنیت آتش‌نشانی چون ذاتا جنجالیه و روی زودبازده بودن تمرکز داره به سرعت روی فرهنگ سازمانی هم تاثیر می‌ذاره و تمرکز شرکت و مدیران و کارکنان‌شون رو می‌بره روی خاموش کردن آتش‌ها؛ پس:

  • کسانی که خوب و زود بتونند آتش پیدا کنند یه جورایی جلو می‌افتند و راهبر می‌شند و اونایی که خوب بتونند آتش خاموش کنند باید دنباله‌رو و کمک‌کننده به راهبرها باشند؛ شرکت فکر می‌کنه فقط به همین دو دسته نیاز داره.
  • پیدا کردن آتش، در بیشتر مواقع کار تخصصی و عجیبی نیست؛ پس چندان نیازی به نیروهای متخصص و دانشی حس نمی‌شه؛ شرکت سربازهای خوب می‌خواد یعنی فقط کافیه کم‌هزینه باشند و کار روزمره‌شون رو به خوبی انجام بدند.
  • چون جهت‌دهی شرکت در واقع توسط آتش‌یاب‌ها انجام می‌شه چندان نیازی به چشم‌انداز و استراتژی حس نخواهد شد، ایده‌های زودبازده، پذیرفتنی‌تر هستند و شهود از تحلیل مهم‌تر خواهد بود.
  • ذهنیت آتش‌نشانی افراد رو از نگاه عمیق به مسایل و حل ریشه‌ای اونا به سمت نگاه سطحی و خاموش کردن اونا پیش می‌بره؛ حتی ممکن است بعد از مدتی شرکت با تعداد زیادی مسایل حل‌نشده مواجه باشه.
  • این ذهنیت که می‌شه از روی مسایل جدی بدون حل کردن پرید می‌تونه به سرپوش گذاشتن روی اشتباهات و نهایتا پنهان‌کاری گسترده منجر بشه.
  • هر قانونی که کسب‌وکار آتش‌نشانی بخواد بذاره به شدت با تهدید آتش‌ها قابل دور زدنه. دور زدن قانون چرخه معیوب تولید آتش ایجاد می‌کنه؛ چون قانون خودش برای جلوگیری از ایجاد آتش بوده.

خب چه کنیم؟

در مقابل فرهنگ آتش‌نشانی، فرهنگ پیش‌گیرانه (Proactive) وجود داره. مشخصه که مدیریت و فرهنگ پیش‌گیرانه به کنکاش بیشتر مسایل و استفاده از تحلیل بیشتر دعوت می‌کنه و برای موضوعات مهم، جایگاه ویژه و برنامه روشنی در نظر می‌گیره. نگاه بلندمدت و در عین حال عمیق به حل مسایل داره و چشم‌انداز و استراتژی رو جلوی چشمم گذاشته. مدیران و کارکنان این تیپی اغلب صبور هستن و سعی می‌کنند به همه ابعاد نگاه کنند.

مدیریت پیش‌گیرانه اگرچه معایبی داره مثل

  • از دست دادن تمرکز روی موضوعات فوری و اورژانسی
  • کمتر در دسترس بودن افراد
  • خوب عمل نکردن در شرایط پرفشار

اما طبق تجربه، مزایای آن در بلندمدت، فوق‌العاده‌س. بهتر بگم هر چیزی که برای مدیریت آتش‌نشانی گفتم و ویران‌گر بود در مدیریت پیش‌گیرانه برطرف شده.

اگرچه اغلب هم توصیه به مدیریت پیش‌گیرانه می‌شه اما نباید از موضوعات فوری هم چشم‌پوشی کرد. در واقع می‌شه معایب این رویکرد رو هم برطرف کرد. این ترکیب من رو یاد «کار عمیق» آقای کال نیوپورت می‌ندازه.
در اون کتاب راهکار خروج از سطحی‌نگری و سطحی بودن رو اضافه کردن برنامه‌های عمیق نمی‌دونه بلکه توصیه جدی می‌کنه که

برای انجام کار عمیق باید اصل و برنامه رو بر کار عمیق گذاشت سپس زمان‌هایی رو برای کارهای سطحی در نظر گرفت

این توصیه برای آتش‌نشان‌ها هم کاربرد داره

برای حرکت به سمت مدیریت و فرهنگ بهتر، لازمه اصل بر مدیریت پیش‌گیرانه گذاشته بشه اما برنامه مشخصی هم برای آتش‌ها داشته باشیم

برای در آوردن این کار نیازه تا:

  • به عمیق‌ها بیشتر زمان و بها داده شود
  • به شدت با دور زدن قانون مخالفت کنیم
  • به تحلیل خیلی بیشتر از شهود بها بدهیم
  • مدیران و حتی کارکنان‌شان را تشویق به رعایت توصیه کال نیوپورت کنیم
  • چشم‌انداز و استراتژی رو هر چند همه‌چیزشمول و زودبازده نباشه اما مهم بدانیم و مدام جلوی چشم همه بگیریم
کار عمیقمدیریت پیش‌گیرانهمدیریت آتش‌نشانیرهبریمدیریت محصول
زودتر منتظرت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید