امیرمحسن کریمی مجد
امیرمحسن کریمی مجد
خواندن ۲ دقیقه·۱ سال پیش

رهبری آگاهانه؛ قسمت دوم

شاید بستن ۱۵ تا پیمان برای رسیدن به رهبری آگاهانه برای شما سخت و طولانی باشه شاید هم مشتاق باشی بدونی خب اصلا همه اینها یعنی چی؟ یعنی اگه بخوایم کلا رهبری آگاهانه رو توی یه کلمه خلاصه کنیم اون کلمه چیه؟
خود جیم دثمر و همکاراش می‌گن که اساس و اصل همه ۱۵ پیمان دو تا پیمان اوله یعنی مسئولیت‌پذیری تمام و کمال و یادگیری از طریق کنجکاوی. واقعا هم همین طوره و بقیه پیمان‌ها دارن ابعاد این دو تا پیمان رو توضیح می‌دن. نکته مهم اینجاست که یادگیری هم به نوعی ریشه در مسئولیت‌پذیری داره. پس تا اینجا میشه گفت که هر ۱۵ تا پیمان به نوعی دارن ابعاد مسئولیت‌پذیری تمام و کمال رو مشخص می‌کنند. اما این همه ماجرا نیست!
گفتیم که

رهبری آگاهانه یعنی رهبری خود

و در آن مسئولیت‌پذیری یعنی خود را منشأ دونستن و به دست گرفتن بهزیستی جسم و احساسات و ذهن و معنویت؛ و پذیرش جهان، همان گونه که پدیدار می شود، کنار گذاشتن گارد و گشوده بودن در تعاملات، و زندگی کردن در موقعیتی که «قلمرو نبوغ» نامیده میشه.
برگرفته از همه این تعریف‌ها، به شخصه عصاره همه پیمان‌های رهبری آگاهانه رو در «صداقت» می‌بینم؛ صداقت با خود.

صداقت با خود؛ عصاره رهبری آگاهانه
صداقت با خود؛ عصاره رهبری آگاهانه

صداقتی که نقش‌بازی قربانی، شرور و قهرمان رو نمی‌پذیره و مهمترین دغدغه‌ش تجربه «حضور»ه، و بهانه‌جویی، تنبلی، کینه‌توزی، تایید اجتماعی، ایجاد حس ترحم، خودضعیف‌پنداری و برتری‌جویی براش دلایلی نمیشه تا انتخاب‌هایی بر خلاف مسئولیت‌پذیری جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی بکنه.
پس یه جورایی همه موانعی که ما برای رهبری آگاهانه خودمون داریم از ندانستن نیس بلکه ریشه در عدم صداقت داره مثل:

  • وقتی می‌دونیم یه چیزی خیلی مهمه و روی همه موضوعات زندگی‌مون تاثیر داره و باید دغدغه‌مون باشه اما رسیدگی بهش رو هی عقب می‌ندازیم (این رو در رویکرد مدیریت آتش‌نشانی توضیح دادم)
  • وقتی می‌دونیم یه تکنیک رو برای داشتن تجربه بهتری از زندگی لازم داریم و با تمرین به دست می‌آد اما دست روی دست می‌ذاریم
  • وقتی حرفمون واقعا یو مسیج‌ه و داریم قضاوت‌مون رو به خورد بقیه می‌دیم اما در قالب آی مسیج درش میاریم و فکر می‌کنیم اگه اول حرفمون یه «به نظر من» بذاریم دیگه هم چی درست شده
  • وقتی داریم راجع به تجربه بهتر زندگی‌مون از نظر جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی تصمیم‌گیری می‌کنیم اما در واقع از رفتار دیگران با خودمون سوگیری داریم، دلخوریم و این جلوی رسیدن به بهترین تصمیم و اقدام رو می‌گیره.
  • وقتی به جای حل کردن مسایل و توجه بیشتر به خودمون، به دنبال کاهش تنش و تعارض با دیگران هستیم و ماسک‌های مختلف زدن رو توصیه می‌کنیم (این رو اغلب روش‌های مدیریت روابط توصیه می‌کنند!)
  • وقتی واقعا می‌خوایم یکی رو به باد انتقاد بگیریم و تقصیر رو گردنش بندازیم اما می‌گیم بیا سهمتو بردار و مسئولیت‌پذیری چیز خوبیه و تو بگو از این قضیه چی یاد گرفتی!؟
موفقیت فردیصداقترهبری
زودتر منتظرت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید