شاید بستن ۱۵ تا پیمان برای رسیدن به رهبری آگاهانه برای شما سخت و طولانی باشه شاید هم مشتاق باشی بدونی خب اصلا همه اینها یعنی چی؟ یعنی اگه بخوایم کلا رهبری آگاهانه رو توی یه کلمه خلاصه کنیم اون کلمه چیه؟
خود جیم دثمر و همکاراش میگن که اساس و اصل همه ۱۵ پیمان دو تا پیمان اوله یعنی مسئولیتپذیری تمام و کمال و یادگیری از طریق کنجکاوی. واقعا هم همین طوره و بقیه پیمانها دارن ابعاد این دو تا پیمان رو توضیح میدن. نکته مهم اینجاست که یادگیری هم به نوعی ریشه در مسئولیتپذیری داره. پس تا اینجا میشه گفت که هر ۱۵ تا پیمان به نوعی دارن ابعاد مسئولیتپذیری تمام و کمال رو مشخص میکنند. اما این همه ماجرا نیست!
گفتیم که
رهبری آگاهانه یعنی رهبری خود
و در آن مسئولیتپذیری یعنی خود را منشأ دونستن و به دست گرفتن بهزیستی جسم و احساسات و ذهن و معنویت؛ و پذیرش جهان، همان گونه که پدیدار می شود، کنار گذاشتن گارد و گشوده بودن در تعاملات، و زندگی کردن در موقعیتی که «قلمرو نبوغ» نامیده میشه.
برگرفته از همه این تعریفها، به شخصه عصاره همه پیمانهای رهبری آگاهانه رو در «صداقت» میبینم؛ صداقت با خود.
صداقتی که نقشبازی قربانی، شرور و قهرمان رو نمیپذیره و مهمترین دغدغهش تجربه «حضور»ه، و بهانهجویی، تنبلی، کینهتوزی، تایید اجتماعی، ایجاد حس ترحم، خودضعیفپنداری و برتریجویی براش دلایلی نمیشه تا انتخابهایی بر خلاف مسئولیتپذیری جسمانی، احساسی، ذهنی و معنوی بکنه.
پس یه جورایی همه موانعی که ما برای رهبری آگاهانه خودمون داریم از ندانستن نیس بلکه ریشه در عدم صداقت داره مثل: