ویرگول
ورودثبت نام
امیرمحسن کریمی مجد
امیرمحسن کریمی مجد
خواندن ۳ دقیقه·۲۰ روز پیش

کارهایی که برای حل کردن مساله باید انجام بشه

باور کن JTBD جواب می‌ده!

باور کن JTBD جواب می‌ده
باور کن JTBD جواب می‌ده

من از وقتی باهاش آشنا شدم به شکل عجیبی دنبال این هستم تا هر مساله‌ای رو با JTBD‌ بشناسم و حل کنم. و عجیب‌تر این که این کار رو کردم و هر بار دیدم که جواب می‌ده! یکی از جاهایی که خیلی خوب جواب داد، وقتی بود که با یکی از بزرگترین مسایل در شرکت مواجه شدم:‌ سیستم قیمت‌گذاری محصولات. سیستمی که بدیهیه برای کسب‌وکار بسیار مهم و ناموسی باشه و مشخصا تاثیر گسترده‌ای روی مخاطب هم خواهد داشت.

منظورم از JTBD فریمورک Jobs To Be Done (کارهایی که باید انجام شود) هستش که ممکنه خیلی از شما بشناسیدش. میگه ببین مشتری می‌خواد چه کارهایی انجام بده (تعریف مساله از دیدگاه مشتری) بعد چیزی بساز (تعریف راه‌حل) که مشتری باهاش بتونه کارهاش رو انجام بده.

حتی می‌گن مشتری دنبال یه سوراخ با قطر ۴ سانتی‌متر هست نه یک دریل که سوراخ ۴ سانتی‌متری ایجاد می‌کنه؛ به تعبیری اینکه چه جوری سوراخ بشه مهم نیست اینجا براش ایجاد سوراخ اهمیت داره.

برگردم به تجربه‌ام در سیستم قیمت‌گذاری. خب اولش که کند و کاو کردم ۳ تا کار بیشتر پیدا نکردم. کند و کاوم بیشتر تعامل با مدیران بود و در واقع بر پایه شهود آنها. شاید اصلا مبتنی‌برداده و واقع‌گرایانه به نظر نیاد اما هر کسب‌وکاری اقتضائات خاص خودش رو داره. و من هم دنبال یک نقطه شروع به اندازه کافی خوب بودم. بعد متوجه شدم که مدیران مقداری سوگیری دارند نسبت به راه‌حل قبلی؛ فرمول قیمت‌گذاری. وقتی کمی نسبت به راه‌حل گشوده‌تر شدن ۱۲ کار دراومد که همه رو از سیستم انتظار داشتند!

خیلی جذاب بود که کارها در کنار هم، مثل قطعات پازل، مختصات راه‌حل رو می‌ساختند و دی‌دی‌دی‌دییید:) یک راه‌حل ساده، کارا و منعطف در اومد و مساله حل شد؛ ینی JTBD فقط نیازمندی‌ها و انگیزه‌های مشتری رو نمی‌ده بلکه می‌تونه حدود و شمایی از راه‌حل هم بهتون بده.

کارها مثل چی؟

مثلا تو مثالی که زدم اینکه کارشناس ما بتونه تعدادی زیادی از محصولات رو طبق یا قاعده‌ای مثل ۷۰-۳۰ قیمت‌گذاری کنه یه کاره و اینکه بتونه تعدادی از محصولات رو که قیمت‌گذاری‌شون بی‌قاعده است لیستی قیمت‌گذاری کنه یه کار دیگه‌س.

برای اینکه بهتر بشه کارها رو در آورد خوبه با انواع اونا آشنا باشی. حالا من مثالها رو در ادامه روی مشتری می‌زنم:

  • کارهای کاربردی: مشتری یه راه‌حل برای یه مساله مشخص می‌خواد مثلا هوا سرده دنبال اینه که گرم بشه
  • کارهای اجتماعی: مشتری می‌خواد که اعتبارش پیش بقیه بره بالا. داشتن یک محصول لوکس یا برند.
  • کارهای عاطفی: مشتری دنبال اینه که حس خاصی رو تجربه کنه حس امنیت در قبال اطلاعاتش یا حس شادی در قبال استفاده از محصول.
  • کارهای پشتیبانی: خودشون کاربردی نیستن اما از اونا پشتیبانی می‌کنند مثل مقایسه محصولات.

البته که «کار» به اینجا ختم نمی‌شه. بهتره علاوه بر کارها، نتایج هم ببینیم. مثل دردها و منفعت‌ها.

  • دردها عمدتا سه دسته هستند: وقتی راه‌حلی کار نکنه، یا با محدودیت مواجه بشه یا ریسکی رو متوجه مشتری بکنه.
  • و منفعت‌ها رو هم میشه چهار دسته دونست: اونایی که مشتری ضروری می‌دونه اونایی که مشتری انتظار داره اونایی که مشتری دوست داره داشته باشه و اونایی که مشتری براش غیرمنتظره است.

در پایان، یادمون باشه بین همه این موارد اولویت‌بندی کنیم؛ چون ممکنه نشه راه‌حلی پیدا کرد که همه موارد رو پوشش بده اما میشه راه‌حلی پیدا کرد که اولویت بالا ها رو اقلا داااااااان کنه.

این اولویت‌بندیه حتی می‌تونه با اسامی جذابی هم همراه باشه اون چنان که ترسا تورس در Continuous Discovery Habits میگه:

  • داروی مسکن: اگر در نظرش نگیری مشتری ولت می‌کنه از درد زیاد
  • ویتامین: ضروری نیست ولی اگر داشته باشی در بلندمدت جوابهای خوبی می‌گیری
  • آب‌نبات: ضروری نیستند ولی محصول رو جذاب می‌کنن.

حتی میگم JTBD تو بهتر کردن تعاملات و انتخاب میان چند گزینه برای خرید و حتی نام‌گذاری هم می‌تونه خیلی مفید باشه:) بدیهی نیست؟

حل مسالهحل مسئلهمدیریت محصولتجربهمشتری
زودتر منتظرت بودم
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید