آناهیتا پیمانی·۳ سال پیشبینش در تجربه ی روزمره"دانسته" آنجا که در تجربه احساس شود، بینش شکل خواهد گرفت...
آناهیتا پیمانی·۳ سال پیشدو مثل دیوارتازه از کوچه های کاهگلی بافت قدیمی شهر که با تابلوهای چهارگوش زنگ زده هویت پیدا کرده بودن خارج شده بودم که تمام نگاهم غرق آسمون سرخابی غروب…
آناهیتا پیمانی·۳ سال پیشدر میان بمب و بارانبعضی روز ها هم آنقدر آشفته آغاز می شود که انگار ساختمانی هستی که یک بمب به تازگی در قلب آن فرو رفته.ویران، مبهم و در حال فروپاشی .امروز از…
آناهیتا پیمانی·۳ سال پیشتنازع بقا در جنوبجنوب آنقدر گرم است که ما اثبات خوبی بر تنازع بقا هستیم و آن عصر آن پنج شنبه ی داغ خرداد آنقدر گرم بود که خیال می کردم زندگی ارزش زیستن ندار…
آناهیتا پیمانی·۴ سال پیشفرزند زمانه ای دیگرچند سال قبل عزیزی در آغاز کتابی که هدیه داده بود برایم نوشت 《تقدیم به دوستی که فرزند زمانه ی خود نیست》فرزند زمانه ی دیگر بودن بسیار معنای…