نمی نویسم...
نمی نویسم دیگر
چون می دانم
هیچ گاه نوشته هایم
را نمی خوانی
حرف نمی زنم...
چون می دانم هیچ گاه
حرف هایم را نمی فهمی
نگاهت نمی کنم...
چون تو اصلاً
نگاهم را نمی بینی
صدایت نمی زنم...
زیرا اشک های
من برای تو بی فایده است
فقط می خندم...
چون تو در هر
صورت می گویی
من دیوانه ام.