آراد جمشیدیدرخودکار آبی·۳ ماه پیشکاملترین نوع زیباییِ مردانه، شیطان است.باز هم که خوابت نبرد! حسابی هم تلاش کردی. میدانی که این تلاشها همیشه در حد همان تلاش باقی میمانند: تلاش برای خوابیدن، برای زندگی کردن، ب…
آراد جمشیدی·۵ ماه پیشو اندامش آنچنان در هم مختصر شدهست که مرگ، مرگ، مرگ.به اصطلاح ریاضی: صفر:یا چیزی نزدیک به هیچ:با لمس شروع میشود. لمسِ تن. لمسِ دستها. لمسِ نخواستن، و بعد، شاید بخوام. لمسِ پوست ِظریفِ تن. ل…
آراد جمشیدی·۵ ماه پیشحکایت انگشتکردن شیطان به وقت بیستویکم خردادفقط میدونم که اثر کاراواجیومنفیِ یکم:اولاش فکر میکنی که احمقانهست. با خودت گفتی: ریغ مغزم که درآمده دیگر یادداشت نوشتن برای چیست؟ اما د…
آراد جمشیدی·۱ سال پیشای اختتام نیکو، ای اختتام نیکو!خدمتتان عرض کنم که دیگر حرفی ندارم که برای شما بگویم. نزدیک به دو سال است که برای شما مینویسم. برای شما که نه! اول برای خودم بعد هم برای ش…
آراد جمشیدی·۱ سال پیشاز هرطرف که رفتم جز وحشتم نیفزود!Józef Rapacki - Artist’s Visionاهمیت واژهها و ادبیات محفوظ میماند. اما به این نتیجه رسیدهام که دنیای کتاب هم مثل باقی چیزها تهوعآور است…
آراد جمشیدی·۲ سال پیشاین یک داستان نیست.The Sacrifice By Käthe Kollwitzگزارش:شرح یک حادثه، مصیبت، رخداد، ماجرا یا هرچیز دیگر:گذشته ... حال ... گذشته ... حال ... گذشته ... حال ...…
آراد جمشیدی·۲ سال پیشمنِ اسب. اسبِ من.میل گفتگو ندارم. به هیچ عنوان. اصلا احمقانه است یک جورهایی.-دوست داری با من حرف بزنی؟ جواب میدهم: بستگی دارد. چه جملهای! بستگی دارد. کل…
آراد جمشیدی·۲ سال پیشجهانِ وحشتناکی در سر من استThere is No Finished World by André Massonدار ... دار ... داربه قول عباس معروفی: دار آونگ خاطرههای ما بود.زلِ قد و قوارهی پرهیب و ترسناک…
آراد جمشیدی·۲ سال پیشصبح شده بود اما من هنوز گریه میکردمDead Child by Candido Portinariمیدانم رفقا! خودم بارها و بارها به این فکر کردهام که مزخرفترین و بیهودهترین کار در این روزها نوشتن است.…
آراد جمشیدی·۲ سال پیشاگر شکنجهات کنیم، اعتراف میکنی؟زندان زنان - واکایامای ژاپن Room 9. Women’s Prisonترسیدهای. گریه میکنی. از چشمهایت خون چکه میکند. میچکد روی زخمهای صورتت و میسوزاند.…