میدانم که جنس این نوشته ام فرق می کند،نه شعر است و نه در مورد دنیای فریلنسری و کارآفرینی...
برای از شما نوشتن باید موسیقی تان را فهمید باید در تحریرهایتان غرق شد ، با صدایتان اشک ریخت و شعرهای آهنگ هایتان زیر لب زمزمه کرد.
متاسفانه عادت این جامعه مرده پرست این است که استوری تسلیت بگذارند و سعی کنند خود را سوگوار نشان دهند.
حس میکنم درد شما "موسیقی" بود،ذات موسیقی و تاثیرش بر روح و روان آدمی.درد شما شهرت نبود،حتی "خواندن" هم نبود،نمیدانم در لحظات آخر به چیزی فکر می کرده ایدوبه آثاری که خواندید یا آثاری که نتوانستید بخوانید.اما آثار شما همواره بر قلب و ذهن میلیون ها ایرانی حک شده است.هنوز هم با صدایتان اشک میریزیم،آهنگ هایتان را زمزمه میکنیم و از صدای جادوییتان متحیر می گردیم.
مهدی علیمردانی میگوید:
" و مرگ از اعتراف به کشتن کدامینمان به گریه خواهد افتاد"
به گمان من امروز جمعه هجدهم مهرماه نود و نه، مرگ هم برای موسیقی ایران به گریه افتاده است،برای موسیقی ای که خوانندگانش خانه نشین هستند و از جایگاه والایش دیگر خبری نیست.
"استاد" شجریان اکنون ربنایت را برای رب بخوان...
تقدیم به شما که همیشه بخشی بزرگی از موسیقی کشورتان هستید