توانایی نوآوری شامل جمع‌آوری دسته‌ای از ایده‌ها از افراد مختلف و سرانجام حذف صدا‌های آزاردهنده و دور‌ریزها از آن‌هاست تا آن‌چیزی که باقی‌مانده است را در کنار هم قرار دهید تا تشکیل یک کل منسجم را بدهد. پس وظیفهٔ شما این است که بهترین بخش از ایده‌های دیگران را بگیرید و آن‌ها را به بهترین ایده فیلتر و تبدیل کنید.
چه بخواهید چه نخواهید، هر بار که وارد اتاقی پر از ذینفعان و همکاران تیم‌های مجاور (stakeholders) می‌شوید و طرح خود را با نمایش آن مطرح می‌کنید، بعید است که آن‌ها طرح های شما را هوشمندانه یا درخشان بیابند. آن‌ها احتمالاً گام‌های برداشته شده برای رسیدن به طرح نهایی یا پیچیدگی طراحی شما را درک نخواهند کرد. آن‌ها حتی نمی‌دانند که پورتوتایپ روی تصویر پروژکتور چگونه کار خواهد کرد و البته شما وقت جلسه را صرف تلاش برای ایجاد درک مشترک خواهید کرد. شغل شما مانند شغل هر فروشنده است که به مشتری توضیح می‌دهد چرا به‌دست آوردن این محصول یک پیشرفت و قدم رو‌به‌جلو محسوب می‌شود. آن محصول چگونه کار می‌کند و یا چگونه نقاط دردناک را در چرخش کاربری (User Flow) برطرف می کند. پس شما فروشنده طرح‌های خود در اتاق‌های دلهره‌آور جلسات هستید.
مجموعهٔ طرح‌های فوق‌العاده‌ای که در فاز توسعه نیامده‌اند یا به‌کناری گذاشته شده‌اند در روی هارد دیسک‌های شرکت‌ها خواهند مرد. این فاجعه تقریباً همیشه نتیجهٔ فرهنگ سازمانی ضعیف است. خواه این یک تصمیم کلیدی کسب‌و‌کار یا تیم مارکتینگ باشد یا کسی که از روی بدفهمی یا رفتاری غیرحرفه‌ای حرف شخص دیگری را گوش نمی‌دهد. مردن طرح‌های محصول می‌تواند نتیجهٔ شکست در تأیید یک مفهوم تجربهٔ کاربر باشد. بسیاری از محصولات نرم‌افزاری با شکست مواجه می‌شوند زیرا فرهنگ سازمانی غیرتخصص‌گرا اجازه نمی‌دهد ارتباطاتی باز یا برابر در تصمیم‌گیری‌های کلیدی در طراحی وجود داشته باشد. پروژه‌ها فقط به دلیل رهبری ضعیف از بین می‌روند. پس می‌توان به HRهایی که بسیار متعجب با چشمانی بیرون زده از شما می‌پرسن چرا ظرف یکسال از بیشتر شرکت‌ها در رزومهٔ خود بیرون آمده‌اید؛ توضیح دهید چون ثمرات زمان صرف‌شده من در آنجا روانهٔ سطل زباله می‌شدند و من برای انرژی و وقت خودم احترام قائلم. امیدوارم شرکت شما هم برای تعاملات و ارتباطات باز احترام قائل باشد!
میزان استعداد شما مهمتر از زمانی نیست که روی اینترفیس‌ها می‌گذارید. وقتی که شما استعدادتان را به‌کار می‌بندید و آن را به شکلی در می‌آورید که به بهترین وجه، مناسب آن موقعیتِ محصول باشد، زمان خرج‌شده از استعداد شما مهمتر خواهد بود. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، زمان تولید مناسب‌تری خرج یک طرح کارآمد خواهید کرد.
منبع: Supercharge Design
