"هنر هیچگاه پایان نمییابد، بلکه رها میشود"
لئوناردو به همراه میکلآنژ و رافائل یکی از ستونهای دوره رنسانس ایتالیا محسوب میشود. او در سال ۱۴۵۲ متولد شد، مسیر حرفهای او هنگامی که این دوره عالی هنری در حال مطرح شدن بود آغاز شد و او در طول زندگی حرفهای خود همچنان در کنار هنرمندان جوان به کار خود ادامه داد.
او نام فامیلی حقیقی نداشت
با اینکه از او به سادگی به عنوان «داوینچی» یاد میشود، اما حقیقت این بود که او نام فامیلی نداشت و «داوینچی» در زبان ایتالیایی تنها به معنی «از اهالی وینچی» است. البته در آن دوران شرایط اینگونه بود و تنها خانوادههای مهم از نام فامیلی برخوردار بودند. از این رو امروزه خیلی از موزهها و کتابهای تاریخ هنری از او تنها به عنوان «لئوناردو» یاد میکنند.
او یک فرزند نامشروع بود
پدر او یک دفتردار مهم اهل فلورانس به نام سن پیهرو بود و مادرش دختری دهقان به نام کاترینا بود. کاترینا پس از تولد لئوناردو با یک صنعتگر ازدواج کرد. هرچند سن پیهترو از لئوناردو به عنوان فرزند مشروع خود نگهداری کرد و او را در عمارت خود بزرگ کرد. او دوازده خواهر و برادر ناتنی داشت که همگی از او کوچکتر بودند و از این رو ارتباط بسیار ناچیزی با آنها برقرار میکرد.
او تحصیلات رسمی نداشت
با وجود تمام نبوغ او، شاید تعجبآور باشد که بدانید لئوناردو تحصیلات رسمی زیادی دریافت نکرده است. او اصول خواندن، نوشتن و حساب را آموخت، اما بیشتر یادگیری عمیق او در اواخر زندگی بود. برای مثال فراگیری زبان لاتین، که زبان آکادمیک در آن دوران بود را به صورت خودآموز فرا گرفت. همچنین ریاضیات که لئوناردو شیفته آن بود از سی سالگی وارد زندگی این هنرمند شد.
او زیاد نقاشی نمیکرد
علیرغم اینکه از او به عنوان یکی از برجستهترین هنرمندان تاریخ یاد میشود، لئوناردو زمان زیادی را به نقاشی اختصاص نمیداد، به طوری که در حال حاضر تنها هفده اثر است که به او نسبت داده میشود. بخشی از این موضوع به خاطر مشغله ذهنی او بود. او که مشغول تحقیقات علمی و امور مهندسی بود، اغلب کمیسیونها را قبول نمیکرد یا خیلی نقاشی نمیکشید.
لئوناردو شیفته آناتومی انسان بود
سیری ناپذیری لئوناردو در زمینه دانش علاقه او را نسبت به آناتومی بدن انسان جلب کرد. او اصراری نداشت تا دانشی که وجود داشت را فرا بگیرد، از این رو و برای تعمیق در این مسیر حدود سی کالبد شکافی در بیمارستانهای فلورانس، میلان و رم انجام داد. اشتیاق او به آناتومی بسیار زیاد شد، به طوری که فارغ از تأثیر آن بر کار هنری وی، به حوزهای برای تحقیقات هنری او بدل شد. نقاشیهای او که نشان میدهد چگونه مغز، قلب و ریهها به عنوان هسته اصلی بدن کار میکنند، هنوز هم به عنوان یک موفقیت بزرگ در علم شناخته میشود. در واقع، نقاشیهای آناتومیکی او کمک کرد تا زمینهای برای تصویرسازی علمی مدرن فراهم شود.
بیل گیتس یکی از دفترچههای او را خریداری کرده است
شخصی با این دانش حتما در نوشتن هم مهارت داشته است. بسیاری از دستنوشتهها و دفترچههای لئوناردو در موسسات مهمی مانند کتابخانه بریتانیا یا در موزه ویکتوریا و آلبرت قرار دارند به غیر از یکی که در اختیار بیل گیتس، بنیانگذار و مالک شرکت مایکروسافت است. بیل گیتس این دفترچه را در سال ۱۹۹۴ با مبلغ ۳۰.۸ میلیون دلار خریداری کرد. این دفترچه هفتاد و دو صفحه دارد و بین سالهای ۱۵۰۶ تا ۱۵۱۰ نوشته شده است.
مهمترین اثر او به واسطه جنگ از بین رفت
اکثرا لئوناردو را با شاهکارهای هنری مانند مونالیزا و شام آخر میشناسند، اما مهمترین اثر او مجسمهایی بود که پسر فرماندار میلان، فرانچسکو اسفورزا (Francesco Sforza)، به او سفارش کرد که به واسطه جنگ از بین رفت. در سال ۱۴۸۲ لئوناردو فلورانس را به مقصد میلان و به منظور انجام این پروژه هنری ترک کرد. لئوناردو هفده سال زمان لازم داشت تا این اثر به اتمام برسد. در سال ۱۴۹۳ لئوناردو طرح سفالی مجسمه را آماده کرد تا بعد از اضافه کردن جزئیات برای قالبگیری برنز آماده شود. در همین حین حمله ارتش فرانسه بیش از هر چیزی احساس میشد، از این رو تمامی برنزی که برای ساخت این اثر در نظر گرفته شد برای ساخت توپ بکار رفت و به این ترتیب مهمترین اثر لئوناردو هیچگاه به اتمام نرسید.
درباره ی
_ پیکاسو
_ مارسل دوشان
_ ونگوگ
_ سالوادور دالی
اینجا بخوانید
برای خواندن مطالب بیشتر پیرامون دنیای هنر به وبسایت www.artunity.art مراجعه کنید.
گردآوری و ترجمه: علیرضا محسنی
منبع: mymodernmet.com