ویرگول
ورودثبت نام
آنیتا
آنیتا
خواندن ۱ دقیقه·۴ سال پیش

دوست داشتن هم یک نوع مرگ است.

مرگ انتخابی
مرگ انتخابی


مرگِ من زمانی خواهد بود که دیگر نتوانم بدوم.

پاهایم دوست داشتنی ترین عضو بدنم هستند.

به پرتره ی مردی زیبا خیره شده ام!


از رام کردن اسب های وحشی متنفرم !

اسب رام شده شهامتش را معامله کرده است.

یکبار مرگ برایم رخ داده است وقتی مرا به اقیانوس دعوت کردی .

به ساحل و صدف .

دوست داشتن هم یک نوع مرگ است.

بازگشتی در کار نیست.

" هر راهی به راه دیگر می پیوندد."

دویدن اسب های وحشی را دوست دارم

و ساحل و صدف را.

و اقیانوس چشم هایت را.

غرق شدن در اقیانوس چشمانت نیز یک نوع مرگ است .

زیبایی برازنده ی پرتره ی یک مرد نیست!

پرتره ی مردی با صورتی پراز زخم و چروک ، حکایتِ

مردانگی ات را به رخ می کشد.

صورت مردانه ات را دوست دارم و

مرگ به هنگام دوست داشتن و

مرگ بعدِ ایستادن .

تسلیم هردو مرگ خواهم بود.

دوست دارم از هر دو راه سفر کنم .

بازگشتی در کار نیست هر راهی به راه دیگر می پیوندد.

از وقتی مرا به اقیانوس دعوت کردی، به ساحل وصدف،

مسافری هستم که به سوی مرگ سفر می کنم

از راهی به راهی دیگر..

از مرگ به مرگی دیگر..

هرگز بازگشتی نیست .

دوست داشتن هم یک نوع مرگ است.

دوست داشتندلنوشتهمرگاقیانوسآنیتا
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید