نکات کلیدی این مطلب:
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – آیا به ویژگی هایی مانند پذیرش، خودمختاری، صمیمیت، امنیت و اعتماد اهمیت می دهید؟ اگر چنین است، ممکن است نیازهای عاطفی داشته باشید. در واقع همه نیازهای عاطفی دارند اما، بسیاری از مردم فکر میکنند نیازهای عاطفی آنها بیاهمیت یا حتی نشانهای از ضعف است. تقریباً گویی اعتراف به نیازهای عاطفی آنها شبیه به اعتراف به ارتکاب جرم است.
چرا اینطور است؟
بسیاری از افرادی که از پذیرش نیازهای عاطفی خود می ترسند توسط والدینی بزرگ شدند که احساسات را مشکل ساز می دانستند. اگرچه بیشتر والدین بهترین ها را برای فرزندان خود می خواهند و سعی می کنند در حوزه فرزندپروری به درستی عمل کنند، اما تربیت کودکان بدون توجه به نیازهای عاطفی به طرز تکان دهنده ای آسان است.
ما به زودی به چگونگی این اتفاق خواهیم پرداخت، اما میخواهم با تأکید بر اساس نیازهای عاطفی شروع کنم: احساسات در عمیق ترین بخش سیستم عصبی مرکزی ما زندگی می کنند و آنها جوهر آنچه ما به عنوان انسان هستیم هستند. احساسات اطلاعاتی در مورد تجربیات گذشته و حال، احساس ما از خود، انگیزههای ما، خواستههای ما و نیازهای ما، به ما میدهند.
احساسات در قلب اتصال دو نفر در یک رابطه عاشقانه قرار دارد. احساسات است که ورزشکاران، دانشمندان و هنرمندان را برمی انگیزد. احساسات نیروی محرکه تصمیمات مبتنی بر ارزش و زندگی واقعی در جهان هستند. احساسات به زندگی معنا می بخشند.
احساسات بسیار مهم هستند و با این حال، ما در میان افرادی زندگی می کنیم که به دلیل داشتن احساسات و نیازهای عاطفی احساس شرمندگی عمیقی دارند. برای درک اینکه چگونه این اتفاق می افتد، اجازه دهید ابتدا به معنای داشتن نیاز عاطفی اشاره کنیم. (پیشنهاد میشود مقاله غفلت عاطفی و احساس گناه؛ جفتی ناخوشایند را مطالعه کنید.)
در حالی که همه ما ممکن است نیازهای عاطفی داشته باشیم، همه ما این امکان را نداریم که به خود اجازه دهیم آنها را بشناسیم، آنها را بیان کنیم و سعی کنیم آنها را برآورده کنیم. پاسخ به این که چرا این اتفاق می افتد در عواقب غفلت عاطفی دوران کودکی نهفته است.
غفلت عاطفی دوران کودکی زمانی اتفاق میافتد که والدین شما در طول دوران تربیت شما به اندازه کافی به نیازهای عاطفی شما توجه نمیکردند یا به آنها پاسخ نمیدادند. این تنها راهی است که باید اتفاق بیفتد تا باور کنید نیازهای عاطفی شما مهم نیستند ویا نباید نیازهای عاطفی داشته باشید.
این اتفاق در مورد والدینی که احساسات فرزندان خود را کوچک میشمارند یا سرکوب میکنند پیش میآید. اما در مورد والدین خوشنیت و دوستداشتنی که ناآگاهانه احساسات فرزند خود را نادیده میگیرند، پنهان میکنند یا آنها را به حداقل میرسانند نیز اتفاق میافتد. در هر صورت، در چنین شرایطی کودکان تلاش می کنند تا احساسات خود را فرو ببندند. درسی که کودکان میآموزند، این است که احساسات و نیازهای آنها بی اهمیت یا شرم آور هستند و این تفکر آنها را تا بزرگسالی دنبال می کند.
اکثر افرادی که در دوران کودکی غفلت عاطفی را تجربه می کنند، به سادگی دانش، آگاهی و درک عاطفی را از دست می دهند. در حالی که احساسات بخش طبیعی و طبیعت هر انسانی است، اما برای استفاده سالم از آنها باید آگاهی پیدا کرد و الگوبرداری کرد.
به زبان ساده، ما نمیتوانیم چیزی را که هرگز برای ما الگوبرداری نشده است، الگوسازی کنیم، همانطور که نمیتوانیم چیزی را که هرگز به ما داده نشده است، بدهیم. (پیشنهاد میشود مقاله 6 نکته برای افرادی که مورد غفلت عاطفی قرار گرفتهاند را مطالعه کنید.)
بیایید “سارا” و “فرزاد” را بررسی کنیم، دو نفری که در خانوادهای غافل از نظر عاطفی بزرگ شده اند و امروزه یعنی در بزرگسالی با محدودیتهایی مواجه هستند:
سارا
سارا توسط والدین سختگیر بزرگ شد. زمانی که در خانه پدر و مادرش زندگی میکرد، اجازه نداشت با جنس مخالف ارتباط داشته باشد. اکنون سارا در سن 38 سالگی خود را مجرد می بیند و هیچ تجربه آشنایی ندارد. بسیاری از دوستان او شروع به سکونت با همسران خود کردهاند و سارا احساس میکند فردی عجیب است – احساسی که هرگز با دوستانش به اشتراک نمیگذارد. سارا به شدت تمایل خود به زندگی مشترک را انکار می کند و به استقلال و تعهد خود به حرفه خود افتخار می کند. اما، در اعماق وجود، او مشتاق این ارتباط است و به دوستانش به خاطر تجربیات عاشقانه شان حسادت می کند.
فرزاد
نامزد فرزاد اخیراً اظهار نظری را در مورد عدم صمیمیت بین فرزاد و پدرش کرده است. فرزاد این اظهار نظر را نادیده گرفت، اما او کم کم متوجه می شود که تنها ارتباطی که با پدرش دارد ورزش است. در حالی که از این مکالمات لذت می برد، متوجه می شود که چیز زیادی در مورد پدرش نمی داند و پدرش چیز زیادی در مورد او نمی داند. این فکر او را آزار می دهد، اما او سعی میکند به آن فکر نکند. نامزدش به او پیشنهاد داد که به طریق دیگری با پدرش ارتباط برقرار کند، اما فرزاد حتی خودش هم نمیپذیرد که خواهان ارتباط عمیقتری باشد. او نمیخواهد پدرش فکر کند که او قدردان نیست و میخواهد صمیمیت بیشتری را از پدرش طلب کند. بنابراین وجود عدم صمیمیت ببین خود و پدرش را نادیده میگیرد.
جان بولبی (John Bowlby)، که مدتها به عنوان پدر نظریه دلبستگی شناخته میشد، زمانی گفت: «ما به اندازه نیازهای برآورده نشدهمان نیازمندیم.»
همانطور که در مورد سارا و فرزاد دیدید، مردم ممکن است از به اشتراک گذاشتن نیازهای عاطفی خود کاملاً ترس داشته باشند. آنها نمی خواهند طوری به نظر برسند که گویی نیازمند یا «پر توقع» هستند. این افراد معمولاً کسانی هستند که در اثر غفلت عاطفی دوران کودکی شکل گرفته اند. آنها نمی دانند که داشتن و ابراز نیازهای عاطفی آزاردهنده نیست. در واقع، این یک ابرقدرت است. (پیشنهاد میشود مقاله چگونه با والدینی که از نظر عاطفی غافل هستند مرزبندی کنیم را مطالعه کنید.)
بدانید که احساسات شما واقعی و معتبر هستند و ارزش وقت گذاشتن برای توجه کردن را دارند. به یاد داشته باشید که نیازهای عاطفی بخش طبیعی انسان هستند. این شما را ضعیف یا نیازمند نمی کند. بیان آنها نشانه بلوغ عاطفی و قدرت است.
اگر متوجه تردید در مورد ابراز نیازهای احساسی حیاتی خود به شخص دیگری شدید، تصدیق کنید که این فرآیند مستلزم ریسک کردن است. اشکالی ندارد که احساس ترس کنید. نشان دادن آسیبپذیری، نحوه ارتباط عمیق شما با دیگران است.
منطقی است که شما به جنبه هایی مانند راحتی، توجه، عشق، ارتباط و حمایت نیاز دارید. این الزامات اساسی برای داشتن یک زندگی غنی و پربار ضروری است. هر بار که نیازهای خود را انکار می کنید، امکان پاداش را از خود سلب می کنید.
بدانید داشتن نیازهای عاطفی خوب است و بدانید برآورده کردن این نیازها مهم است. آنها را تصدیق کنید. آنها را بیان کنید. این نیازها در درون شما هستند و منتظر برآورده شدن هستند.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه: