نکات کلیدی این مطلب:
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – داستان هایی که درباره خودمان می گوییم، ذهنیت ما را شکل می دهند. اگر به چگونگی ظلمی که به ما شده فکر کنیم، درگیر زخم های خود میشویم و در گذشته گیر کرده و غرق در گلایهها میشویم. تمرکز بر شکنندگی توانایی ما برای غلبه بر ناملایمات را تحت الشعاع قرار می دهد. ساختن هویت از اتفاقات بدی که برای ما میافتد، میتواند منجر به این شود که خودمان را فردی قربانی خطاب کنیم و در گردابی از تمرکز بر زخم های گذشته و نشخوار فکری گیر کنیم.
کسانی که ذهنیت قربانی دارند تمایل دارند:
تمرکز بر نارضایتی ها بر تفسیر تعاملات روزمره تأثیر می گذارد. کسانی که ذهنیت قربانی دارند بیشتر در موقعیت های مبهم آزار و اذیت قرار می گیرند. به عنوان مثال، اگر یک همکار سلام نکند یا دوستی پیامی را پاسخ ندهد، احساس ناراحتی میکنند و به جای در نظر گرفتن دلایل دیگر برای عدم پاسخگویی، آن را توهین یا بی احترامی تلقی میکنند. همچنین احتمال بیشتری وجود دارد که فکر کنند رفتار آزاردهنده عمدی بوده است. همانطور که در یک مقاله تحقیقاتی در مورد این موضوع خلاصه شده است، “افرادی که تمایل بیشتری به قربانی شدن دارند، بیشتر، شدیدتر و برای مدت طولانی تری نسبت به افرادی که تمایل کمتری دارند، احساس قربانی شدن می کنند.” (پیشنهاد میشود مطلب آیا شما افراط اندیش هستید؟ را مطالعه کنید.)
اگر فردی در جستجوی توهین باشد، مطمئناً آن را پیدا خواهد کرد. یک نظر گذرا، یک عبارت رمزآلود یا حتی تعریف و تمجید با نیت خوب ممکن است به اشتباه تعبیر شود.
بسیاری از عوامل ممکن است در ایجاد ذهنیت قربانی نقش داشته باشند، از جمله سبک دلبستگی مضطرب و تجربه قربانی شدن واقعی. اما ایجاد ذهنیت قربانی میتواند بدون آسیبهای گذشته ایجاد شود و چنین باورهایی را می توان آموخت. آموزش، رسانههای اجتماعی و یادآوری مداوم نارضایتیها میتواند به این خط فکری کمک کند. به عنوان مثال: یادآوری زمانی که به افراد ظلم شده است، باعث ترویج ذهنیت قربانی از جمله رفتار حق طلبانه و خودخواهانه می شود. (پیشنهاد میشود مطلب هفت فعالیت روزانه برای افزایش عزت نفس را مطالعه کنید.)
زمانی که شما فاقد حس کنترل هستید، افسردگی و درماندگی آموخته شده می تواند بر شما غلبه کند. واقعیت این است که همه ما آسیب پذیر هستیم، اما در مقابل فوق العاده قوی هستیم. تحقیقات نشان میدهد به جای اینکه خودمان را از دریچه شکنندگی ببینیم، بهتر است که خود را به عنوان قهرمانی در سفر زندگی ببینیم. یک مطالعه منتشر شده نشان می دهد که وقتی افراد زندگی خود را به عنوان ماجراجویی قهرمانانه می بینند، افسردگی کمتری را گزارش می کنند و بهتر با ناملایمات کنار می آیند. (پیشنهاد میشود مطلب 5 پیشنهاد برای مقابله با منفی گرایی را مطالعه کنید.)
در تحقیقی، محققان از شرکت کنندگان خواستند تا داستان خود زندگی را به عنوان سفری قهرمانانه بازگو کنند. به آنها گفته شد که هر یک از هفت عنصر کلیدی سفر قهرمانانه خود را شناسایی کنند و سپس آنها را در روایتی منسجم به هم ببافند.
پس از آن، شرکت کنندگان بهزیستی بیشتر و معنای بیشتری در زندگی خود گزارش کردند. آنها همچنین در مواجهه با ناملایمات انعطافپذیرتر شدند و موانع را چالش دانستند.
برای تبدیل شدن به قهرمان داستان خود، 7 سؤال زیر را در نظر بگیرید:
بازبینی مجدد با ایجاد احساس قهرمانانه، افراد را قادر میسازد تا موانع را به عنوان بخشی از سفر خود به سمت تحول و پیروزی در نظر بگیرند. همانطور که لو اورسا بیان میکند، داشتن دیدی به وسعت دید عقاب، همه چیز را در چشم انداز قرار میدهد. (پیشنهاد میشود مطلب خود اندیشی، سفری به اعماق افکار و باورها را مطالعه کنید.)
توجه داشته باشید، لازم نیست زن یا مردی شگفت انگیز باشید تا به داستان زندگی خود اینگونه فکر کنید. هرکسی می تواند از قالب بندی مجدد روایت خود از طریق دریچه ای از قدرت و تحول بهره مند شود. چه کسی می داند؟ شاید شما بیشتر از آن چیزی که فکر می کنید با ویژگی های یک فرد شگفت انگیز اشتراکاتی دارید.
در پایان: همانطور که تمرکز بر سلامت به جای بیماری می تواند احساس بهتری در ما ایجاد کند، توجه به نقاط قوت به جای شکنندگی می تواند به رشد ما کمک کند. قهرمان داستان خود باشید و اجازه دهید عاملیت ابرقدرت شما باشد.
محمد امین مختاریان
مطالب مشابه: