نکات کلیدی این مطلب:
کلینیک روانشناسی و مددکاری آوان – تصور کنید که کوله پشتی خود را با سنگ پر کنید و آن را با خودتان به همه جا حمل کنید. شما محتویات کوله پشتی را کنترل نمی کنید و بعد از مدتی، حتی ممکن است فراموش کنید که دارید کوله پشتی را با خود به همه جا میبرید، اما این کار شما را سنگین میکند و حرکت رو به جلو به سمت جایی که میخواهید بروید را سخت میکند.
این حسی است که وقتی در چنگال پشیمانی گرفتار میشویم احساس می کنیم. پشیمانی می تواند شکل های زیادی داشته باشد، اما اغلب به شکل نشخوار فکری ظاهر می شود. من آن را به عنوان طرف دیگر نگرانی می بینم. در حالی که نگرانی ما را روی آینده «چه میشد اگر» متمرکز میکند، پشیمانی ما را روی گذشته «چه میشد اگر» متمرکز میکند. ما رویدادهای گذشته را بارها و بارها در ذهن خود در جایی تکرار می کنیم که اغلب شبیه به حلقهای بن بست است، زیرا به جایی نمی رسد (به جز انتقاد از خود، سرزنش خود، احساس گناه، شرم و سایر احساسات ناخوشایند).
پس چگونه از چنگال پشیمانی خارج شویم؟
سیستم عصبی خود را آرام کنید. گرفتار شدن در پشیمانی می تواند به تهدید داخلی تبدیل شود. تهدید در این مورد از تفکر خود ما ناشی می شود (… من چه مشکلی دارم؟ باید آن کار را انجام می دادم؛ اگر فقط آن کار را انجام می دادم همه چیز درست می شد…). هنگامی که پاسخ تهدید روشن می شود، بدن ما با فعال کردن مدارهای بقا و قرار گرفتن در حالت محافظت از خود، واکنش نشان می دهد. این ممکن است برای تهدیدهای فیزیکی و بیرونی که میخواهیم از آن فرار کنیم کافی باشد، اما زمانی که این تهدیدها از حلقه افکار ذهن ما ناشی میشوند، چندان مفید نیست.
آرام کردن سیستم عصبی دری را برای دیدن از منظری متفاوت باز می کند. به جای اینکه در افکار خود گیر کنید، آگاهی خود را بازیابی کنید. کاری انجام دهید تا انرژی ناپایدار موجود درون شما آرام شود. ریتم آرامش بخش نفس خود را بیابید، پاهای خود را روی زمین احساس کنید، دست خود را روی قلب خود قرار دهید، حرکات ملایم ذهنی (شاید یوگا یا کشش ملایم) انجام دهید و به احساسات موجود توجه کنید. شاید کاری فعالتر انجام دهید، مانند پیادهروی و حضور در محیط اطرافتان. (پیشنهاد میشود مطلب 5 تمرین معنوی برای افزایش بهزیستی را مطالعه کنید.)
سپس، از این مرحله به مراحل زیر بروید. دیدن امکانات بیشتر و گسترش چشم انداز از سیستم عصبی آرام آسان تر است.
درس بگیرید. اغلب در موقعیتهای سخت در جنبههای منفی گرفتار شویم، اما درمیان جنبه های منفی میتواند فرصتی برای ایجاد معنا و هدف از یک دشواری وجود داشته باشد. به جای اینکه در گذشته گیر بیفتید، از خود بپرسید: چه چیزی می توانم از این تجربه بیاموزم که در آینده مرا به راه های مفیدی راهنمایی کند؟ برای مثال، اگر در گذشته انتخابی کردید که پیامدهای منفی داشت، روی احساس قدرت برای انتخاب انتخابهای مختلف در حین حرکت به جلو تمرکز کنید و از آن انتخاب ها و رشد شخصی که به همراه دارد استقبال کنید. (پیشنهاد میشود مطلب 10 استراتژی برای غلبه بر اضطراب پس از شکست را مطالعه کنید.)
در صورت امکان اقدام کنید. به موقعیتی که باعث پشیمانی می شود نگاه کنید و از خود بپرسید: آیا امروز می توانم اقدامی انجام دهم که مفید باشد؟ ممکن است وجود نداشته باشد، اما گاهی اوقات وجود دارد. به عنوان مثال، اگر از رفتاری که با کسی انجام دادید یا در موقعیتی عمل کردید پشیمان هستید، ممکن است فرصتی برای ترمیم وجود داشته باشد. قدرت ترمیم را برای خود یا دیگران دست کم نگیرید، حتی اگر زمان زیادی گذشته باشد. یک معذرت خواهی یا یک یادداشت صمیمانه می تواند تا حد زیادی به بهبودی کمک کند. حتی اگر توسط طرف مقابل پذیرفته نشود، ممکن است به شما کمک کند ادامه دهید.
به عنوان مثال دیگر، اگر از اینکه برای کسب مدرک به کلاس آموزشی نرفتید پشیمان هستید، به جای اینکه خودتان را سرزنش کنید، به دنبال انتخاب هایی که امروز میتوانید داشته باشید بروید. شاید شرایط به شما اجازه ندهد که اکنون به مدرسه برگردید، اما شاید برنامه های آموزشی وجود داشته باشد که ابزارهای ارزشمندی برای حرفه خود به دست آورید.
شفقت به خود را تمرین کنید. من قرار نیست دروغ بگویم؛ این یکی برای اکثر مردم سخت است. اما برای شفای پشیمانی ضروری است. گاهی اوقات فکر میکنیم که سرزنش خودمان به نوعی ما را در مسیر نگه میدارد و از آشفتگی مجدد جلوگیری میکند، اما به ندرت اینطور کار میکند. در عوض، این فقط باعث می شود احساس درماندگی و گرفتاری کنیم.
دلسوز بودن به خود به این معناست که مایل باشیم خودمان را آنگونه ببینیم که دوست خوبی را که برایمان مهم است ببینیم. از خود بپرسید: اگر یک دوست خوب در این موقعیت گیر کرده بود، چه فکری میکردم و چه کلمات تشویقی یا عاقلانهای میتوانستم به او ارائه کنم؟ چگونه با او برخورد میکردم؟ سپس آن کلمات، رفتار و برخورد را به خودتان ارائه دهید. (پیشنهاد میشود مطلب نسبت به خود چقدر بخشنده و دلسوز هستیم را مطالعه کنید.)
دیدگاه آگاهانه داشته باشید. وقتی در چنگال پشیمانی و نشخوار فکری گرفتار می شویم، گویی در میان طوفانی گرفتار شده ایم که هیچ محافظی ندارد. تصور کنید که وارد خانه شده اید و از پنجره خانه خود امن به طوفان نگاه می کنید. طوفان هنوز وجود دارد، اما شما نقطه نظر خود را تغییر داده اید. باران دیگر بر سر شما نمیبارد و باد دیگر به سمت شما نمی وزد. نگاه آگاهانه به ما این امکان را می دهد تا متوجه شویم که در قسمتی از مغزمان گرفتار نشخوارهای ذهنی شده ایم. این نوع آگاهی کمک می کند تا از تلاطم چرخه افکار بیرون بیاییم و از خود بپرسیم: آیا گرفتار شدن در این حلقه من را به سمت رفاه سوق می دهد یا از آن دور می کند؟ فقط فاصله گرفتن از افکارمان میتواند باعث شود که توجه خود را به مشکل معطوف کنیم. (پیشنهاد میشود مطلب معنای عمیق تر آگاهی را مطالعه کنید.)
پیامد ها را در نظر بگیرید. گاهی اوقات ما این تفکر را داریم که از قبل نتایج و پیامدها را در نظر بگیریم و انجام این کار می تواند اطلاعات مفیدی را برای هدایت اقدامات آینده ما ارائه دهد. برای اینکه بعداً گرفتار پشیمانی نشوید، ممکن است از خود بپرسید: با توجه به گذشته، در حال حاضر چه تصمیمی میتوانم بگیرم تا پشیمان نباشم؟ به عنوان مثال، بیشتر افرادی که در بستر مرگ هستند از اینکه به اندازه کافی کار نکرده اند، پشیمان نیستند. اما ممکن است از اینکه زمان کافی و با کیفیت را با افرادی که دوستشان دارند سپری نکرده اند، پشیمان شوند.
هیچ راه آسان و راهحل سریعی برای رهایی از افکار پشیمانی وجود ندارد، اما تمرین شش مرحله بالا میتواند به رهایی از چنگال پشیمانی و سهولت حرکت به جلو کمک کند.
مطالب مشابه: