بهراد رضازاده
بهراد رضازاده
خواندن ۲ دقیقه·۶ سال پیش

به توهمات آقای مجری خوش اومدین...

احتمالا نوشتن با پروفایلی این چنینی و فضای ویرگول که هنوز باهاش آشنایی ندارم شاید عجیب غریب باشه شایدم معمولی، ولی وقتی تصمیم گرفتم بنویسم پیش خودم گفتم بهتره از الان نگم من اومدم تا از این بنویسم یا از اون بنویسم، اصلا من مثل خیلیای دیگه که خیلی چیز میز واسه نوشتن دارن و کم و بیش مطلباشون و خوندم قرار نیست چیزی به کسی یاد بدم ولی من یسری توهم دارم که باید راجع بهشون با بقیه حرف بزنم اصلا نمیدونم کسی قرار بخونه یا نه؟

یا اصلا قراره اینجا بازخوردی بگیرم ولی حداقلش میدونم مثل اوایل بلاگ نویسیم که سال‌های ۸۱،۸۲ شروع کردم نوشتن کم‌کم منم میتونم دوباره بنویسم.

اونم نوشتن برای منی که سالهاست از نوشتن فراری بودمو حتی گزارش کارمو زورم میومد به رییس و کارفرمام بدم.


توهمات آقای مجری فقط یه ایده نبود پارسال همین موقع ها یکم قبل تر بود که تصمیم گرفتم شروع کنم به تولید پادکست با این عنوان، تا از روزمره های زندگیم، تجربه هایی که گرفتم بگم.

شروع کردم نوشتن و نوشتن، ولی نشد اون چیزی که میخوام تا اینکه رسید به روز تولدم چهارم فروردین ۱۳۹۷ یعنی درست آغاز سی‌سالگی و اولین پادکست توهمات و با عنوان سی منتشر کردم و حرف‌هایی توش زدم که شاید جريت گفتنشم نداشتم ولی یه بار بزرگو از رو دوشم برداشت که اگه دوست داشتین از لینک بالا که گذاشتم میتونین گوشش کنین.



بعد از انتشار پادکست اکانت توییترم به این اسم تغییر کرد و شروع کردم نوشتن و نوشتن و از هرچیزی که دلم میخواد و حالا اینجا با این اسم سعی میکنم بنویسم تا بدونید اینا توهمات آقای مجریی که دلش میخواد یروزی بهترین برنامه هارو بسازه و با این توهمات زندگی میکنه.

نمیدونم اسمش روزمره نوشتن یا اصلا گفتن یسری حرف ولی قرار اینجا من بنویسم و شما بخونید.



راستی قسمت دوم توهمات و با عنوان سی‌سالگی تو مهمترین روز زندگیم یعنی ازدواجم منتشر کردم اونم تمام احساسی که نسبت به سی‌سالگی تو مدت ۹ ماهی که ازش گذشت داشتم، یه ویدیو درست کردمو منتشر کردم، حالا تو فکرم تا قسمت سومش تجربه کل این یکسال از سی‌سالگیم باشه خوشحال میشم بعد گوش کردن به این پادکستو بعدشم دیدن ویدیو سی‌سالگی شما هم تجربیاتتون از این سن و یا فکری که در موردش میکنید برام بنویسید تا بتونم قسمت سوم و بستن پرونده سی رو اونجوری که میخوام موفقیت‌آمیز تمومش کنم.



لینک ویدیو و پادکست و اون قسمتا که ابی شده پیوست کردم و میتونید ببینید.



به توهمات آقای مجری خوش اومدین
دلنوشتهروزمرگیآقای مجریتوهمبلاگر
نوشتن یکی از سخت ترین کارهای دنیا برای منه، برعکس توهم و رویاپردازی و خیال. حالا میخوام این توهمات رو بنویسم، هنوز نمیدونم دقیقا چی مینویسم ولی فقط قراره بنویسم... به توهمات آقای مجری خوش اومدین
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید