برنا اندیشان
برنا اندیشان
خواندن ۲۲ دقیقه·۱ سال پیش

تغییر الگوهای مغزی: ارتقای بهداشت روان با درمان نوروفیدبک

نوروفیدبک گرافی یا الکتروانسفالوگرافی (EEG) یک روش پزشکی غیرتهاجمی است که برای مانیتورینگ و اندازه‌گیری امواج مغزی و دمای بدن استفاده می‌شود. این تکنیک به افراد امکان می‌دهد تا بازخوردهای عصبی بدن خود را کنترل کنند. امواج مغزی که به صورت ناخودآگاه تولید می‌شوند را با شرط‌سازی و بازآموزی مدیریت کرده و اغلب این عمل به شکل بازخوردهای صوتی و یا تصویری انجام می‌شود.

در این روش، امواج مغزی با استفاده از دستگاه EEG ثبت می‌شوند. سپس اطلاعات ثبت شده از طریق حلقه‌های بازخورد آنلاین تحلیل و به صورت صوتی، تصویری یا ترکیبی از آن‌ها ارائه می‌شود. افراد آزمایشی در طول این فرآیند از تغییراتی که در امواج مغزی آن‌ها رخ می‌دهد آگاه می‌شوند و می‌توانند پیشرفت خود را برای بهبود عملکرد مغزی مورد نظر ارزیابی کنند.

نوروفیدبک به افراد این امکان را می‌دهد که به طور آگاهانه الگوهای مغزی را تغییر دهند. به عنوان مثال، فرد ممکن است سعی کند الگوهای مغزی را بر اساس تغییراتی که در صدا یا تصاویر ورودی رخ می‌دهد، بهبود بخشد. این روش درمانی در مدت زمان طولانی‌تری مورد استفاده قرار گیرد، می‌تواند به بهبود عملکرد مغزی و رفتاری فرد کمک کند.

نوروفیدبک چیست؟
نوروفیدبک چیست؟


در کل، نوروفیدبک گرافی یک ابزار مؤثر در تنظیم فعالیت‌های مغزی و بهبود کیفیت زندگی افراد است که توسط محققان و پزشکان مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نوروفیدبک چگونه عمل می کند؟

نورون‌های مغزی انسان دارای اطلاعات غنی درباره فعالیت‌های عصبی هستند و هنگام فعال شدن، پالس‌های الکتریکی تولید می‌کنند. برای ثبت این فعالیت‌های الکتریکی مغز، از الکترودها استفاده می‌شود که بر روی پوست سر قرار داده می‌شوند. این روش به نام EEG (الکتروانسفالوگرافی) شناخته می‌شود. در اینجا، امواج الکتریکی مغز که از نورون‌های هرمی به عنوان یک نوع خاص از نورون‌ها تولید می‌شوند، توسط الکترودها ثبت می‌شوند و خروجی الکتریکی آن‌ها در نواحی زیر پوست، جایی که الکترودها قرار دارند، نمایان می‌شود.

امواج الکتریکی مغز، که به عنوان امواج مغزی نیز شناخته می‌شوند، دارای الگوهای مختلفی هستند که با فرکانس‌ها و دامنه‌های مختلف تشخیص داده می‌شوند. فرکانس، سرعت نوسان امواج را نشان می‌دهد که با تعداد امواج در هر ثانیه (هرتز یا Hz) اندازه‌گیری می‌شود. در عین حال، دامنه قدرت این امواج را نمایش می‌دهد که با واحد میکروولت (میکروولت یا μV) اندازه‌گیری می‌شود.

فرکانس‌های مختلف امواج مغزی به چهار دسته اصلی تقسیم می‌شوند که هر یک از این دسته‌ها نمایانگر یک نوع عملکرد فیزیولوژیکی خاص در مغز هستند. این چهار دسته شامل دلتا، تتا، آلفا، بتا و گاما هستند. این دسته‌بندی‌ها بر اساس محدوده فرکانسی امواج مغزی صورت می‌گیرد.

1. امواج دلتا (کمتر از 4 هرتز): این امواج در سیگنال EEG زمانی که فرد خواب است، شناخته می‌شوند. این امواج به طور معمول در فازهای عمیق خواب حاضر هستند.

2. امواج تتا (4-8 هرتز): امواج تتا در زمانی که فرد بیدار اما خواب‌آلود است، قابل مشاهده هستند. این امواج ممکن است در لحظاتی مانند وقتی که فرد در حال تفکر آرام یا استراحت است، ایجاد شوند.

3. امواج آلفا (8-13 هرتز): این امواج زمانی که فرد آرام است و عضلاتش شل هستند، مانند لحظات مدیتیشن یا استراحت، شکل می‌گیرند. امواج آلفا به خصوص در وضعیت‌های آرامش و تمرکز ایجاد می‌شوند.

4. امواج بتا (13-30 هرتز): این امواج در هنگام بیداری و هوشیاری کامل فرد مشاهده می‌شوند. زمانی که فرد در حال انجام وظایفی مانند حل مسائل پیچیده است، این امواج به شدت فعال می‌شوند.

5. امواج گاما (30-100 هرتز): امواج گاما زمانی مشاهده می‌شوند که فرد در حال انجام فعالیت‌های مغزی سنگین و پرتلاشی مثل حل مسائل پیچیده است. این امواج معمولاً با پردازش اطلاعات پیچیده و تمرکز بالا همراه هستند.

به هر حال، تفاوت‌هایی در تعریف محدوده‌های دقیق مولفه‌های فرکانس در مطالعات مختلف وجود دارد. این مسأله ممکن است به عوامل متفاوتی مانند تجهیزات مورد استفاده و روش‌های تحلیل داده بستگی داشته باشد.

همچنین، هر یک از اجزای فرکانس مغز دارای زیرمجموعه‌های مختلفی نیز هستند که ویژگی‌های مختلفی را نمایان می‌سازند. به عنوان مثال، در مورد فرکانس‌های میان 13 تا 15 هرتز که با ریتم حسی-حرکتی (SMR) مرتبط هستند، برخی اوقات به آن‌ها بتای پایین نیز اشاره می‌شود.

بعضی از تحقیقات نشان داده‌اند که فرکانس آلفا نیز دو زیرمجموعه دارد: آلفای پایین که در محدوده 8 تا 10 هرتز قرار دارد و آلفای بالایی که در محدوده 10 تا 12 هرتز قرار دارد. حتی در برخی مطالعات، برای فرکانس آلفا تا سه زیرمجموعه نیز تعریف شده است. این تعاریف نشان می‌دهند که آلفای بالا و پایین رفتارها و عملکردهای مغزی متفاوتی را نمایان می‌سازند.

به طور کلی، آلفای پایین به عنوان مثال، با یادآوری و کنش در حافظه معنایی ارتباط دارند که این ارتباط برای آلفای بالا صدق نمی‌کند. این تقسیم‌بندی‌ها نشان‌دهنده تنوع و پیچیدگی در عملکرد‌های مغزی می‌باشند که با توجه به فرکانس و زیرمجموعه‌های مختلف آن‌ها، قابل مشاهده است.

تعیین سطح الکترودهای EEG

الکترودها که برای اندازه‌گیری فعالیت‌های سطحی مغز بر روی پوست سر قرار می‌گیرند، قادرند فعالیت‌های مغزی که در نواحی قرارگیری آن‌ها اتفاق می‌افتد را ثبت کنند. برای استانداردسازی مکان‌های قرارگیری الکترودها و مقایسه داده‌ها، از سیستم الکترود 10-20 استفاده می‌شود. اصطلاح "10-20" به این معنی است که الکترودها در بیش از 10 یا 20 درصد از کل فاصله بین نقاط مشخص‌شده در جمجمه قرار می‌گیرند. تحقیقات نشان داده‌اند که این موقعیت‌ها با عملکردهای سطح مغز مرتبط هستند. از 21 الکترود، 19 الکترود برای ثبت عملکردهای سطح مغز و دو الکترود دیگر به عنوان الکترود مرجع استفاده می‌شود.

مناطق مختلف جمجمه با استفاده از حروف و اعداد نامگذاری می‌شوند. در این نامگذاری، حروف مرتبط با نواحی مختلف مغز هستند و اعداد نمایانگر نیمکره‌های چپ یا راست مغز می‌باشند. به عنوان مثال، حروف F، P، T، O و C به ترتیب به نواحی فرونتال، جداری، تمپورال، پس‌سری و مرکزی اشاره دارند. همچنین، اعداد زوج و فرد به ترتیب نیمکره‌های چپ و راست مغز را نمایش می‌دهند.

برای مثال، حرف z که به‌عنوان PZ شناخته می‌شود، مکان پوست سر زیر الکترود را نشان می‌دهد و در امتداد خط مرکزی، بین نازیون و اینیون قرار دارد. همچنین، FP1 و FP2 به ترتیب به قطب چپ و راست پیشانی اشاره دارند. علاوه بر این، A1 و A2 نواحی سمت چپ و راست ناحیه دهلیزی (گوش) را نمایش می‌دهند که دو مکان رایج برای قرار دادن الکترودهای مرجع هستند.

در درمان نوروفیدبک، معمولاً از دو نوع مونتاژ مختلف به نام‌های تک‌قطبی و دوقطبی استفاده می‌شود. در مونتاژ تک‌قطبی، یک الکترود فعال روی سطح جمجمه قرار می‌گیرد و سیگنال‌هایی که توسط این الکترود فعال ثبت می‌شوند، با سیگنالی که توسط یک الکترود دیگر به عنوان الکترود مرجع قرار دارد، مقایسه می‌شود. در این حالت، فعالیت مغز در الکترود فعال به ازای فعالیت الکترود مرجع محاسبه می‌شود.

اما در مونتاژ دوقطبی، از دو الکترود فعال استفاده می‌شود که به طور جداگانه روی سطح جمجمه قرار می‌گیرند. تفاوت بین سیگنال‌های ثبت شده توسط این دو الکترود، اساس نوروفیدبک را تشکیل می‌دهد. یکی از مزایای این روش دوقطبی، کاهش تداخل‌های متداول است که در طول فرآیند ثبت الکتروانسفالوگرافی رخ می‌دهد. به عبارت دیگر، هر نوع نویز یا تداخلی که همزمان در هر دو کانال ثبت شود، اثر کمتری در دامنه و فاز سیگنال دارد و این موجب بهبود کیفیت ثبت می‌شود. به عنوان مثال، با استفاده از این روش می‌توان مشکلاتی مانند چرخش چشم یا پلک زدن را بهبود بخشید.

قرارگیری الکترودها بر نقاط خاص چه اهمیتی دارد؟

پژوهش‌های انجام شده توسط متخصصان در زمینه علوم اعصاب و مغز نشان می‌دهد که علائم و نشانه‌های مرتبط با ضایعات مغزی به نمایش گذاشته شده، بیشتر در مناطق خاصی از مغز قابل تشخیص هستند. به عبارت دقیق‌تر، مثلاً لوب‌های فرونتال شامل نقاطی همچون FP1، FP2، FPZ، FZ، F3، F4، F7 هستند که در کارکردهایی مانند تمرکز فوری و پایدار، مدیریت زمان، مهارت‌های اجتماعی، کنترل احساسات، همدلی، حافظه کاری، برنامه‌ریزی اجرایی، تفکر اخلاقی و شخصیت نقش دارند. هر ناحیه از این لوب‌ها نمایانگر یک نوع احساس یا وظیفه خاصی است.

به همین دلیل، شناسایی و تفهیم این نواحی از مغز، اساس بهترین و دقیق‌ترین راهبردها در درمان نوروفیدبک را فراهم می‌کند. همچنین، لوب‌های جداری مانند PZ، P3 و P4 نیز وظیفه حل مشکلات مرتبط با فهم مفاهیم را بر عهده دارند. برای مثال، دستور زبان پیچیده، نامگذاری اشیاء، ساختار جمله و پردازش ریاضی با لوب‌های جداری چپ ارتباط دارند، در حالی که توانایی تشخیص جهت نقشه، تفکیک فضایی و شناخت تفاوت بین راست و چپ در وظایف لوب‌های جداری راست را بر عهده دارند.

همچنین، لوب‌های تمپورال مانند T3، T4، T5 و T6 نیز علائم و وظایف متنوعی دارند. وظایف نیمکره چپ از جمله خواندن (تشخیص کلمات)، حافظه، یادگیری و توانایی ایجاد احساسات مثبت با ارتباط به لوب‌های تمپورال نیمکره چپ ارتباط دارند، در حالی که علائم و وظایف نیمکره راست شامل مواردی همچون پردازش موسیقی، مدیریت اضطراب، تشخیص چهره و تشخیص جهات مختلف می‌شود.

همچنین، خاطرات بصری، خواندن دقیق و خاطراتی که احتمالاً با ایجاد یادآوری‌های تصویری (فلاش‌بک بصری) همراه هستند، عمدتاً در لوب‌های پس سری مانند O2، O1 قرار دارند. علاوه بر این وظایف، این لوب‌ها نیز شامل:

1. کمک به مکان‌یابی اشیاء در محیط: این لوب‌ها در تشخیص مکانی اشیاء و درک فضایی محیط اطراف نقش دارند.

2. دیدن رنگ‌ها و تشخیص نقاشی‌ها: این لوب‌ها امکان تشخیص و درک رنگ‌ها و هنرهای تصویری مانند نقاشی را فراهم می‌کنند.

3. تشخیص صحیح اشیاء: این لوب‌ها به شناخت صحیح اشیاء و اجسام کمک می‌کنند.

4. خواندن، نوشتن و املاء: وظایف مرتبط با خواندن، نوشتن و توانایی املاء نیز به این لوب‌ها نسبت داده می‌شود.

همچنین، قشر حسی و حرکتی که شامل نقاط CZ، C3 و C4 است، وظایف متعددی دارد که شامل موارد زیر می‌شود:

1. کنترل آگاهانه تمام حرکات اسکلتی: این لوب‌ها مسئول کنترل و هدایت حرکات آگاهانه مانند تایپ کردن، نواختن آلات موسیقی، نوشتن دست‌خط، کار با ماشین‌آلات پیچیده و صحبت کردن هستند.

2. توانایی تشخیص منشأ احساسات بدن: این لوب‌ها به مغز اطلاعات در مورد احساسات بدنی ارسال می‌کنند، که برای تشخیص و درک وضعیت‌های جسمی و حسی اساسی استفاده می‌شود.

با توجه به تحقیقات عصب‌شناسی، قابل تصور است که قشر حسی-حرکتی به مغز کمک می‌کند تا وظایف فیزیکی و شناختی را رمزگذاری و اجرا کند. به عبارت دقیق‌تر، این منطقه از مغز مسئولیت‌های متعددی از جمله ترتیب و اجرای وظایف منطقی را بر عهده دارد. بر اساس این تفکر، افرادی که مشکلاتی در توالی منطقی انجام وظایف شناختی دارند، می‌توانند از آموزش نوروفیدبک در امتداد نیمکره چپ قشر حسی حرکتی (C3) بهره‌برداری کنند. همچنین، تمرین در منطقه نیمکره راست قشر حسی حرکتی (C4) ممکن است در ایجاد احساسات، کنترل عواطف یا افزایش آرامش موثر باشد.

افراد بسیاری که دچار صرع هستند، اغلب آموزش جهت افزایش فعالیت SMR (ریتم حسی-حرکتی) در منطقه C3 را دریافت می‌کنند. همچنین، آموزش در مناطق مختلف قشر حسی حرکتی می‌تواند به عنوان یک روش موثر در درمان برخی از بیماری‌ها و اختلالات اعصابی مورد استفاده قرار گیرد، از جمله سکته مغزی، صرع، فلج، اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی، و اختلالات یکپارچگی حسی و حرکتی.

به طور کلی، الکترودها به نحوی قرار داده می‌شوند که یک کانال خاص از EEG در یک ناحیه خاص از مغز قرار گیرد. به عنوان مثال، الکترودهای بتای پایین و بتا در مغز به ترتیب در نواحی سمت راست (C4) و سمت چپ (C3) قرار می‌گیرند و سپس از طریق تمرین‌های بازآموزی مورد استفاده قرار می‌گیرند. تغییر مکان الکترودها به سمت مخالف مغز منجر به نتایج نامطلوب خواهد شد. به عنوان مثال، اگر الکترودهای EEG بر روی نواحی سمت چپ تغییر مکان دهند به جای افزایش تمرکز، ممکن است انرژی ذهنی کاهش یابد. بنابراین، مکان‌گذاری الکترودها در طول فرآیند درمان نوروفیدبک بسیار اهمیت دارد و باید با دقت تعیین شود.

روش های درمان با نوروفیدبک

تخصص‌های علوم عصبی و روانپزشکی به تفکیک هفت نوع نوروفیدبک برای درمان اختلالات مختلف پرداخته‌اند، و در ادامه به معرفی هر یک از این هفت مودالیتهای نوروفیدبک خواهیم پرداخت.

نوروفیدبک فرکانس/قدرت

یکی از روش‌های پرکاربرد در زمینه نوروفیدبک، نوروفیدبک فرکانس/قدرت است. این تکنیک نوروفیدبک گرافی معمولاً با استفاده از 2 تا 4 الکترود سطحی صورت می‌گیرد، که گاهاً به عنوان "نوروفیدبک سطحی" شناخته می‌شود. این روش به منظور تغییر نوسانات یا سرعت امواج مغزی در نواحی خاصی از مغز که در درمان اختلالات مانند اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD)، اضطراب و مشکلات خواب اهمیت دارند، به کار می‌رود.

نوروفیدبک بالقوه سطحی آرام

نوع دوم از نوروفیدبک که به آن نوروفیدبک بالقوه سطحی آرام یا SCP-NF هم معروف است، به منظور تشخیص و تنظیم پتانسیل‌های مغز با سرعت کند مورد استفاده قرار می‌گیرد. این تکنیک در راستای درمان اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD)، صرع و میگرن به کار می‌رود.

روش های درمانی نوروفیدبک
روش های درمانی نوروفیدبک


نوروفیدبک کم انرژی یا LENS

سیستم نوروفیدبک کم انرژی، که به عنوان LENS نیز شناخته می‌شود، سومین نوع از نوروفیدبک است که قادر به ارسال سیگنال‌های الکترومغناطیسی ضعیفی به منظور تغییر امواج مغزی بیماران می‌باشد. این شکل از نوروفیدبک گرافی اغلب برای درمان آسیب‌های مغزی، اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD)، مشکلات خواب، فیبرومیالژیا، سندرم پای بی‌قرار، اضطراب، افسردگی و عصبانیت استفاده می‌شود.

نوروفیدبک هموآنسفالوگرافی یا HEG

نوروفیدبک هموآنسفالوگرافی یا HEG، یک نوع دیگر از نوروفیدبک است که قابلیت ارائه فیدبک‌های مرتبط با جریان خون در مغز بیماران را داراست. این روش عمدتاً برای درمان میگرن مورد استفاده قرار می‌گیرد.

نوروفیدبک زنده

نوروفیدبک زنده با امتیاز Z یک نوع ویژه از نوروفیدبک گرافی است که به خصوص برای درمان مشکلات بی‌خوابی به کار می‌رود. در این روش نوروفیدبک، فعالیت‌های الکتریکی مغز به یک پایگاه داده سیستماتیک تبدیل می‌شود تا فرآیند بازخورد مداوم فراهم شود.

توموگرافی الکترومغناطیسی

توموگرافی الکترومغناطیسی با وضوح پایین یا LORE-TA، سومین نوع نوروفیدبک است که از 19 الکترود برای نظارت بر فاز، توان و انسجام مغزی استفاده می‌کند. این تکنیک نوروفیدبک اغلب در درمان اختلالات مهمی مانند اعتیاد، افسردگی و اختلال وسواس فکری اجباری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تصویربرداری شدید مغناطیسی عملکردی

تصویربرداری شدید مغناطیسی عملکردی یا fMRI، جدیدترین نوع نوروفیدبک است که برای تنظیم فعالیت مغز بر اساس بازخورد از فعالیت‌ها در نواحی عمیق و غیر سطحی مغز استفاده می‌شود.

پروتکل های درمان با نوروفیدبک

پروتکل‌های درمان با نوروفیدبک به عنوان روش‌های مختلفی برای بهبود عملکرد مغز و درمان اختلالات مختلف اعصاب و روانی مورد استفاده قرار می‌گیرند. این پروتکل‌ها بر اساس نوع اختلال و هدف درمان تعیین می‌شوند. در زیر، به برخی از پروتکل‌های معمول درمان با نوروفیدبک اشاره خواهیم کرد:

پروتکل آلفا نوروفیدبک

امواج آلفا مغز اغلب به عنوان نمایانگر آرامش و هوشیاری در فرد توصیف می‌شوند. این امواج نشان دهنده وضعیت آرام و دلپذیری در مغز هستند، زیرا به تحقق آرامش، کنترل عضلات، و در نهایت به خواب پیش می‌روند. امواج آلفا با سرعت در سطح پوست مغز ظاهر می‌شوند و منطقه گسترده‌ای را در اختیار می‌گیرند. این امواج معمولاً در طی فعالیت‌هایی مانند مدیتیشن افزایش می‌یابند. تمرین با نوروفیدبک بر روی امواج آلفا به منظور درمان مشکلات مختلف اعصاب و روانی با استفاده از امواج با فرکانس‌های مختلف انجام می‌شود.

این پروتکل آلفا در موارد متعدد مورد استفاده قرار می‌گیرد:

1. کاهش دردها (شبیه‌سازی 9 هرتز): این روش به منظور کاهش درد در بیماران مورد استفاده قرار می‌گیرد.

2. کاهش استرس و اضطراب (شبیه‌سازی 10 و 30 هرتز): برای مدیریت استرس و اضطراب، امواج آلفا با فرکانس‌های مختلف به کار می‌رود.

3. بهبود حافظه و عملکرد ذهنی: این پروتکل برای تقویت حافظه و بهبود عملکرد مغزی استفاده می‌شود.

4. درمان آسیب‌های مغزی (شبیه‌سازی 10 و 2 هرتز): در درمان آسیب‌های مغزی مانند سکته مغزی، امواج آلفا با فرکانس‌های خاص به کار می‌روند.

پهنای باند فرکانسی معمول برای پروتکل آلفا تا 10 هرتز می‌باشد، که برای مدیتیشن، کاهش استرس، اضطراب، آرامش عمیق عضلانی، کاهش درد، تنظیم تنفس، و کاهش ضربان قلب موثر است.

پروتکل بتا نوروفیدبک

امواج بتا یکی از مهم‌ترین شاخص‌هایی هستند که در تشخیص عملکرد مغز و شناختی انسان نقش دارند. آنها به وضوح می‌توانند نشان دهنده وضعیت ذهنی و جسمی فرد باشند، و اختلالات در امواج بتا می‌توانند به علائمی مانند افسردگی، ADHD و بی‌خوابی اشاره کنند. امواج بتا همچنین با تمرکز و توانایی حل مسائل در ارتباط ویژه‌ای هستند. به همین دلیل داروهایی که برای افزایش هوشیاری و تمرکز مصرف می‌شوند، مثل ریتالین و آدرال، باعث افزایش تولید امواج بتا در مغز می‌شوند و از این طریق تمرکز را افزایش می‌دهند.

پروتکل نوروفیدبک مبتنی بر بتا دارای کاربردهای متعددی است:

1. بهبود تمرکز و توجه (شبیه‌سازی بتا با فرکانس 12-14 هرتز): این روش به منظور افزایش توجه و تمرکز در مواقعی که نیاز به آن داریم مورد استفاده قرار می‌گیرد.

2. بهبود توانایی خواندن (شبیه‌سازی بتا با فرکانس 7 تا 9 هرتز): این پروتکل به منظور بهبود توانایی خواندن و پردازش اطلاعات مفید استفاده می‌شود.

3. بهبود عملکرد یادگیری و پردازش شناختی: این روش در بهبود عملکرد مغزی مرتبط با یادگیری و تفکر شناختی مؤثر است.

4. کاهش نگرانی‌ها، تفکر بیش از حد، و اختلال وسواس فکری جبری (OCD): پروتکل بتا می‌تواند در کاهش این عوارض روانی موثر باشد.

5. مدیریت اعتیاد به الکل و بهبود مشکلات خواب (شبیه‌سازی بتا با فرکانس‌های 14-22 هرتز و 12-15 هرتز): امواج بتا می‌توانند در بهبود عملکرد مغزی مرتبط با مشکلات خواب و مقابله با استرس و خستگی مفید باشند.

6. کاهش اضطراب، صرع، خشم، و استرس (در محدوده فرکانسی 12 تا 15 هرتز): این پروتکل می‌تواند در کاهش این مشکلات مغزی تاثیرگذار باشد.

پروتکل آلفا/تتا

پروتکل آلفا/تتا واقعاً یک شاخص مهم در میان هوشیاری و خواب است. این پروتکل نوروفیدبک یکی از محبوب‌ترین و کارآمدترین پروتکل‌های مورد استفاده در نوروفیدبک است که به منظور کاهش استرس و فشار عصبی تعیین شده است. علاوه بر این، از آن به منظور مقابله با سطوح عمیق افسردگی، مشکلات اعتیاد، درمان اضطراب اجتماعی، و همچنین ارتقاء آرامش، افزایش خلاقیت، اجرای موسیقی بهبود واکنش‌های فوری نیز استفاده می‌شود.

الکترودها در این روش معمولاً بر روی نقاط O1، O2، CZ و PZ قرار می‌گیرند. محدوده فرکانس آلفا/تتا در حدود 7 تا 8.5 هرتز و میانگین معمولاً 7.8 هرتز واقع می‌شود. در این نوع نوروفیدبک، معمولاً از بازخورد شنیداری برای تنظیم نسبت امواج تتا به امواج آلفا استفاده می‌شود. این تنظیم به بهبود و کاهش اختلالات مغزی متعددی کمک می‌کند و معمولاً در محیط‌های بسته و کنترل شده انجام می‌شود.

درمان با پروتکل دلتا نوروفیدبک

امواج دلتا اغلب به عنوان کندترین امواج مغزی شناخته می‌شوند و به مراحل عمیق 3 و 4 خواب مرتبط هستند. این امواج نشان‌دهنده افزایش راحتی، کاهش درد و ورود به خواب عمیق می‌باشند. به همین دلیل، از آن‌ها برای کاهش سردرد، مدیریت آسیب‌های مغزی، مقابله با اختلالات یادگیری و درمان با نوروفیدبک و پروتکل دلتا استفاده می‌شود. در این پروتکل، از شبیه‌سازی موج‌های دلتا با فرکانس 1 تا 3 هرتز استفاده می‌شود.امواج دلتا همچنین می‌توانند با کاهش فشار روانی و افکار آشفته کمک کنند و بهبود کیفیت خواب را ایجاد کنند.

پروتکل گاما

امواج گاما دارای بالاترین فرکانس در میان امواج مغزی هستند و به طور مستقیم با پردازش شناختی و عملکرد حافظه فرد مرتبط می‌شوند. این امواج با سرعت بالایی انتقال می‌یابند و نشان‌دهنده سرعت بالای یادآوری و حافظه قوی‌تر فرد می‌باشند.

ریتم‌های تند امواج گاما مسئول ارتباطات عصبی مغز و انتقال اطلاعات به دنیای خارجی هستند. این امواج به طور اصلی در منطقه‌ای از مغز به نام هیپوکامپ (که در تبدیل حافظه کوتاه‌مدت به حافظه بلند مدت نقش دارد) مشاهده می‌شوند. علاوه بر این، این ریتم‌های تند در حملات ناگهانی مانند تشنج و اسپاسم نیز مشاهده می‌شوند.

پروتکل گاما با هدف ارتقاء شناخت، افزایش وضوح ذهنی، افزایش فعالیت مغز و تسهیل وظایف حل مسائل به‌کار گرفته می‌شود. این پروتکل تاثیرات متعددی دارد؛ بهبود محاسبات ذهنی، بهبود سازماندهی مغز، افزایش سرعت پردازش اطلاعات و تقویت حافظه کوتاه‌مدت از جمله این تاثیرات هستند. این پروتکل همچنین می‌تواند تعداد حملات میگرنی را کاهش دهد و به افراد کمک کند تا به ترتیب و وضوح بیشتری فکر کنند.

پروتکل تتا نوروفیدبک

امواج مغزی تتا با تعدادی از فعالیت‌های مغزی ارتباط دارند که شامل حافظه، احساسات، خلاقیت، خواب، مدیتیشن، و هیپنوتیزم می‌شوند. این امواج همچنین با مرحله اول خواب مرتبط هستند؛ این مرحله خواب سبکی است که فرد به راحتی از آن بیدار می‌شود.

پروتکل تتا نوروفیدبک می‌تواند به کاهش اضطراب، افسردگی، کاهش رویاپردازی‌های روزانه، درمان حواس پرتی، و مدیریت اختلالات عاطفی مثل افزایش توجه و کاهش تشتت (ADHD) کمک کند. این پروتکل با تنظیم امواج تتا مغزی، به فرد کمک می‌کند تا وضوح ذهنی بیشتری داشته باشد و کنترل بهتری بر احساسات خود داشته باشد.

درمان اختلالات با نوروفیدبک

با پیشرفت علم عصب‌شناسی، نوروفیدبک گرافی به عنوان یک روش موثر در درمان بسیاری از بیماری‌ها و اختلالات بهره‌گیری می‌شود. در ادامه، به تعدادی از رایج‌ترین این نوروفیدبک‌ها اشاره خواهیم کرد.

درمان اختلال بیش فعالی با نوروفیدبک

شواهد نشان می‌دهد که عملکرد نادرست لوب پیشانی راست ممکن است باعث اختلال نقص توجه یا بیش‌فعالی (ADHD) شود. این اختلال علائمی مانند بی‌توجهی، حواس‌پرتی، بیش‌فعالی، و کاهش علاقه را در فرد ایجاد می‌کند. درمان نوروفیدبک یک رویکرد توانبخشی برای درمان این اختلال است که هدف آن، بهبود رفتار فرد بدون نیاز به داروها یا روش‌های درمانی دارویی است. در گذشته، برخی داروها مانند ریتالین، کنسرتا و دکسدرین برای درمان بیش‌فعالی مورد استفاده قرار می‌گرفتند.

اما تحقیقات اخیر نشان داده‌اند که این داروها تأثیر چشمگیری در درمان بالینی ADHD در بسیاری از کودکان ندارند. علاوه بر این، این داروها ممکن است عوارضی مانند اضطراب، تحریک‌پذیری، درد شکم، کاهش اشتها، بی‌خوابی، و سردرد ایجاد کنند. از طرف دیگر، استفاده از نوروفیدبک با بهبود طولانی‌مدت اختلال مرتبط است.

مطالعات نشان می‌دهند که افراد مبتلا به ADHD یا بیش‌فعالی، فعالیت مغز در باند تتا کندتر و فعالیت بتا کمتری دارند. به همین دلیل، هدف اصلی در درمان این اختلال به کاهش فعالیت مغز در باند تتا و افزایش فعالیت در باند بتا متمرکز می‌شود و به طور معمول در کاهش بیش‌فعالی مؤثر است.

درمان اسکیزوفرنی با نوروفیدبک

اسکیزوفرنی به عنوان یکی از بیماری‌های روانی پیچیده‌تر و غیرقابل تحمل شناخته می‌شود. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی معمولاً با علائمی همچون توهم‌های شنوایی، بی‌قراری، عضلات غیر انعطاف، گیجی، هذیان، و افسردگی روبرو می‌شوند. تحقیقات متعدد نشان داده‌اند که درمان نوروفیدبک می‌تواند تأثیر مثبتی بر بهبود افراد مبتلا به اسکیزوفرنی داشته باشد. این درمان به افراد اسکیزوفرنی امکان می‌دهد تا فعالیت مغز خود را در فرکانس‌های خاصی تنظیم کنند، که این امر می‌تواند بهبود موجودیت‌شان را تسهیل کند.

درمان بی خوابی با نوروفیدبک

بی‌خوابی به عنوان یکی از اختلالات شایع وسیع انتشار یافته در جامعه مورد توجه قرار دارد. یکی از نشانه‌های اولیه تغییر و بهبود قابل توجه در افرادی که به درمان نوروفیدبک تحت ویژگی‌های مختلف تحت اشراف قرار می‌گیرند، تغییرات در الگوی خواب آنهاست. به همین دلیل درمان نوروفیدبک به‌عنوان یک روش موثر در درمان اختلالات خواب شناخته می‌شود و از آن به‌عنوان یک ابزار قدرتمند برای بهبود کیفیت خواب استفاده می‌شود.

آشنایی با درمان هیا نوروفیدبک
آشنایی با درمان هیا نوروفیدبک


درمان اختلالات یادگیری با نوروفیدبک

یکی از پیشرفت‌های مهم در زمینه نوروفیدبک، درمان نارساخوانی و اختلال‌های یادگیری کودکان است. این نوع اختلالات معمولاً در دوره مدرسه و تحصیلی آغاز می‌شود و باعث مشکلاتی در مهارت‌های خواندن و املاء کلمات برای افراد مبتلا می‌شود. همچنین، کودکانی که با اختلالات محاسبه و عدم توانایی در درک و حل مسائل ریاضی روبرو هستند، نیز از این روش درمانی بهره‌مندی کرده و تحت تاثیر آن بهبود یابند. افزایش فعالیت موج آلفا از طریق نوروفیدبک می‌تواند در درمان این اختلالات به‌طور موثر مؤثر باشد.

ترک اعتیاد به مواد مخدر با نوروفیدبک

تحقیقات نشان داده‌اند که درمان نوروفیدبک یک روش موثر برای کمک به افراد در ترک اعتیاد به مواد مخدر می‌باشد. این روش به دلیل توانایی در کاهش وسوسه و تمایل به مصرف مواد مخدر در افراد معتاد به موادی مانند کوکائین، الکل، و حتی بازی‌های رایانه‌ای، بسیار معتبر است.

درمان اوتیسم به کمک نوروفیدبک

اختلال طیف اوتیسمی (ASD) یک نوع اختلال عصبی در کودکان است که معمولاً تا دوره بزرگی باقی می‌ماند. تحقیقات نشان داده‌اند که علائم مرتبط با اوتیسم با افزایش فعالیت در باندهای فرکانسی دلتا و تتا در مغز همراه هستند.شایان ذکر است که شما می توانید به کمک تست اوتیسم آگاهی فراوانی از این اختلال به دست آورید. هدف از درمان نوروفیدبک برای کودکان مبتلا به اوتیسم، کاهش فعالیت در باندهای فرکانسی تتا و آلفا است، به همراه افزایش فعالیت در باندهای فرکانسی بتا. این روش اثربخشی قابل توجهی در بهبود وضعیت این کودکان دارد.

درمان صرع با نوروفیدبک

تاکنون، در بین تقریباً یک سوم از بیماران مبتلا به صرع در سراسر جهان، درمان با داروها کارآیی مطلوبی نداشته است. با این حال، نوروفیدبک به عنوان یک روش درمان جایگزین برای این بیماری ارزشمندی دارد. نتایج تحقیقات انجام شده در زمینه درمان صرع با استفاده از نوروفیدبک نشان داده است که اعمال مداوم فیدبک نوروفیدبک در باندهای SMR می‌تواند میزان تشنج‌ها را در مواردی که صرع شدید و غیرقابل کنترل است، بهبود بخشد.

همچنین، نوروفیدبک در موارد دیگری نیز از جمله افسردگی، اضطراب، درد مزمن، آسیب‌های پس از سکته مغزی، اختلال وسواسی، اختلال تقارنی و اختلالات تغذیه موثر ثابت شده است. این روش درمانی تاثیربخشی بسیار مطلوبی در بهبود وضعیت افراد مبتلا به این اختلالات داشته است.

نوروفیدبک چگونه به درمان فرد کمک می کند؟

نوروفیدبک گرافی یک روش درمانی است که به افراد کمک می کند کنترل امواج مغزی خود را به شکلی آگاهانه بیاموزند، و در نتیجه، می تواند به تغییر الگوهای مغزی آنها منجر شود. این فرآیند به وسیله انتقال اطلاعات عصبی به الکترودهای نصب شده بر روی سطح پوست انجام می شود. این اطلاعات سپس ثبت و تحلیل شده و با استفاده از بازخورد صوتی و تصویری در جلسات نوروفیدبک، افراد به بهبود فعالیت مغزی خود کمک می کنند.

آیا نوروفیدبک می تواند شخصیت فرد را تغییر می دهد؟

جلسات آموزشی نوروفیدبک به افراد کمک می کنند ارتباطات مغزی خود را بهبود بخشند تا به طور موثرتر ارتباط برقرار کنند و به تعادل برسند. این فرآیند اگرچه می تواند فرد را به یک حالت آرامش و انعطاف پذیری نسبت به استرس و فشارها برساند، اما نمی تواند اثر مستقیمی بر شخصیت، علایق یا سرگرمی های افراد داشته باشد.

مدت اثرگذاری نوروفیدبک چقدر است؟

اغلب بیماران پس از 6 تا 8 جلسه نوروفیدبک تغییرات مثبتی را تجربه می کنند و این تغییرات ممکن است تا حدود 3 تا 4 هفته به طول بیانجامد. با این حال، برخی از افراد ممکن است حتی بعد از جلسه اول نوروفیدبک تفاوت های ملموسی را تجربه کنند. اثرات نوروفیدبک به طور عمومی ماندگار و پایدار هستند. با این حال، برخی از افراد ممکن است ترجیح دهند که جلسات خود را به صورت دوره ای تکرار کنند.

نوروفیدبک در درمان چه بیماری هایی می تواند مفید باشد؟

نوروفیدبک گرافی در درمان و بهبود کودکان (از ۶ سال به بالا) و بزرگسالانی که به دنبال بهبود اختلالات و بیماری هایی مانند افزایش کمبود توجه و بیش‌فعالیت (ADD یا ADHD)، اضطراب، اوتیسم، اختلال دوقطبی، ضربه مغزی، افسردگی، بی‌خوابی، میگرن، اختلال استرس پس از تروما (PTSD)، تشنج یا صرع می‌باشند، می‌تواند مفید و موثر باشد.

درمان نوروفیدبکبهبود عملکرددرمانروانشناسیرواندرمانی
نگرشی نو به زندگی با برنا اندیشان این امکان را به شما می دهد تا بتوانید نگاهی حرفه ای به زندگی داشته و با رویکردی نوین برای آینده برنامه ریزی نمایید.
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید