مطلبی که مطالعه می کنید ترکیبی از تجربیات کلینیک ترک اعتیاد طلوعی دوباره و کتاب تئوری انتخاب برای اعتیاد می باشد.
بخش اول : آیا می توانید اعتیاد را تشخیص بدهید
بخش دوم: 25علائم اعتیاد
بخش سوم: چگونه معتاد شدم؟ چطور معتاد می شویم؟
بخش چهارم: چگونه معتاد شدم؟لذت در برابر شادکامی
بخش پنجم:چگونه معتاد شدم؟لذت در برابر شادکامی
شما در حال مطالعه بخش سوم هستید. اعتیاد چیست و چگونه معتاد می شویم
به طور ساده، اعتیاد به مواد مخدر نتیجه مصرف مداوم یک ماده اعتیاد آور است، به صورتی که بدن و مغز به آن عادت کند و برای تجربه حس خوب به آن متکی شود. اگر مواد مخدر، محرک، قرص و الکل حس خوبی در شما ایجاد نمیکرد، به راحتی میتوانستید کنارشان بگذارید. آن ها با ایجاد حس سرخوشی، حواستان را از ناخشنودی ها منحرف میکند.
اگر بخواهیم اعتیاد را مرحله بندی کنیم، اولین مرحله مصرف تفریحی یا مرحله سرخوشی است. در این زمینه مواد افیونی مثل تریاک جز اعتیاد آورترین مواد محسوب می شود. طوری که ممکن است خیلی سریع از مرحله سرخوشی و مصرف تفریحی وارد مرحله اعتیاد و محرومیت بشویم.
مثال واقعی
شخصی با کلینیک تماس گرفته که همسرش هفته ای یکبار اما با دوز بالا الکل مصرف می کرده است، که همین مصرف تفریحی بر روی خلق و خوی شخص تاثیر منفی گذاشته بود. ما این شخص در مرحله مصرف تفریحی قرار می دهیم. خطر اختلالات مرتبط با الکل در اختلالات خلقی، اختلالات اضطرابی و اختلال شخصیتی ضد اجتماعی بالاتر است.
رفتار های اعتیادی غیر موادی تا حدی متفاوت اند. ما به این رفتار ها تکیه میکنیم، چون حس لذت، برانگیختگی، حس هیجان ناشی از پیروزی و کسب دستاورد را برایمان به ارمغان میآورد، در عین حال روزها و ساعت های ناخشنودی یا ملال را کوتاه تر میکند. در اصل، عملکرد آن ها برای جلوگیری از پذیرش مسئولیت بهبود شرایط است، زیرا افراد نمیخواهند کار های ضروری را برای بهبود شرایطشان انجام دهند یا اصلاً نمیدانند برای بهبود زندگی چه کار هایی باید انجام دهند. به عبارت دیگر، اعتیاد یعنی فرار از استرس و اضطراب و جایگزینی ناخشنودی با حس لذت.
تا امروز، هیچ ژنی برای اثبات این مدعا شناسایی نشده است.
نویسندگان چند مقاله مدعی بودند که یک حلقه یا نشانگر ژنتیکی یافته اند که نشان میدهد «ممکن است»، «چه بسا»، «شاید» اعتیاد ژنتیکی باشد؛ اما این مقاله ها به همان سرعتی که انتشار یافتند، ناپدید شدند. کسانی که ارتباط ژنتیکی خاصی را گزارش میدهند یا با مشاهده و بررسی تاریخچه اعتیاد خانوادگی به دنبال ارتباط ژنتیکی اند، میگویند:خب، پدر او نیز الکلی بود، بنابراین حتماً ژنتیکی است. پدر و پدربزرگ او الکلی بودند. خب، این موضوع ژنتیکی بودن اعتیاد را تایید میکند. این گرایش در کل خانواده وجود دارد.
اظهارات بالا فرضیه های غلطی است که افراد بدون توجه به شناسایی ژن های خاص مرتبط با اعتیاد یا دیگر مشکلات سلامت روان مطرح میکنند. خب، اگر ژنتیکی نیست، پس چیست؟
آیا این که افراد در نقاط مختلف زندگی میکنند و زبان مشترکی دارند، اما با لهجه های متفاوتی صحبت میکنند، دلیل ژنتیکی دارد؟ شما از کجا یاد گرفتید که روکش بالشت را بکشید، لباس اتو کنید، یک دستور غذایی را آماده کنید یا هر رفتار یا فعالیت دیگری را انجام دهید؟ تمام این رفتارها را با مشاهده دیگران یا از طریق رفتار های خود اکتشافی یاد گرفته اید. تازه دامادی میبیند که همسرش قبل از این که کباب را در فر بگذارد، انتهایش را برش میدهد. از وی میپرسد: «چرا این کار را کردی؟» همسرش پاسخ میدهد که مادرش همیشه این کار را میکند. وقتی داماد از مادر زن خود میپرسد که چرا انتهای کباب را برش میدهید، وی پاسخ میدهد: «چون مادرم همیشه این کار را میکرد». مرد سرانجام از مادربزرگ همسرش پرسید: «چرا قبل از این که کباب را در فر بگذارید، انتهایش را برش میدهید؟» مادربزرگ پاسخ داد: «چون هیچ وقت ماهیتابه بزرگی نداشتم که بتوانم کباب را کامل در آن قرار دهم». رفتار های ما فراتر از ژنتیک است.
الگوی خانوادگی مصرف مواد، محصول رفتار های آموخته شده از راه مشاهده و شیوه های خود اکتشافی برای مقابله با ناخشنودی است. اگر ببینید که والدین یا آشنایانتان برای مقابله با استرس یا ناخشنودی به سوء مصرف مواد متکی اند، به احتمال بیش تری برای مقابله با استرس و ناخشنودی به چنین رفتار هایی تکیه میکنید. تبیین من آن قدر ساده است که شاید به نظر برخی ساده لوحانه باشد. آن ها تصور میکنند که اعتیادها و رفتار های اجباری پدیده هایی پیچیده اند و به دلیل مشکلات جسمی یا درمانی به وجود میآیند. از این رو وقتی این تصورشان به چالش کشیده میشود و به آن ها گفته میشود که هیچ گونه شناسه پزشکی یا ژنتیکی مورد تاییدی کشف نشده است، عموماً این گونه واکنش نشان میدهند: «حتماً وجود دارد. فقط هنوز پیدایش نکرده ایم». بنابراین جامعه اعتقاد به این افسانه را ادامه میدهد و دانشمندان به دنبال کشف چیزی هستند که وجود ندارد.
به طور خلاصه ما در کودکی رفتارهایی را می بینیم، در نوجوانی و یا بزرگسالی همان رفتارها را تکرار می کنیم.
به قول دکتر هلاکویی فرزند تا 3 سالگی تربیت می شود و بعد از آن فقط تکرار می کند.
بخش بعدی لذت در برابر شادکامی را خواهیم داشت