یادداشتهای یک شورشی شرکتی·۳ سال پیشبیدِ کورِ کرخی که وطنش را از دست دادهساعت از ۱۱ شب گذشته بود که رسیدم هتل. کمی مست بودم و سرم گیج میرفت. امشب کمی زیادهروی کرده بودم.
یادداشتهای یک شورشی شرکتی·۳ سال پیشبهرهوری، قهوه، لاونج و دخترهای ویرجینتاملات کوتاه یک مشاور مدیریت حین نوشیدن قهوه در لاونج فرودگاه ملبورن و قبل از یک جلسهی مهم فروش در سیدنی