تغییر فکر منفی
برای رسیدن مرحله ایی که بتوانیم به طور کارآمد هیجانات خویش را مدیریت نماییم و به آرامش متعادل برسیم، باید کنترل و پایش بیشتری روی افکارمان داشته باشیم تا با نگرش سازگارانهتری به موضوعات بنگریم. پس فراموش نکنیم که به قول حضرت مولانا:
ای برادر تو همه اندیشهای، مابقی خود استخوان و ریشهای
گر بود اندیشهات گل گلشنی، ور بود خار، تو هیمه گلخنی
نشانه ها را بررسی کنید
به جای آن که فرض بر درست بودن افکار منفی خود بگذارید، نشانههای واقعی آن را بررسی کنید. برای مثال، اگر احساس میکنید که هرگز کاری را درست انجام نمیدهید، میتوانید کارهایی را که با موفقیت انجام دادهاید لیست کنید
اگر برای دیگری اتفاق می افتاد
به جای آن که خود را بی رحمانه تحقیر و سرزنش کنید، با همان مهر و محبتی برخورد کنید که اگر این حادثه برای دوستتان اتفاق می افتاد، با او گفتوگو میکردید
مثلاً اگر در حالت اضطراب، نگران حمله قلبی هستید، می توانید کمی ورزش و نرمش کنید. چند بار از پلههای ساختمان بالا و پایین بروید. با این اقدام، از سالم بودن قلب خود مطمئن می شوید
به جای آنکه با تفکر “هیچچیز یا همه چیز” به مشکل خود بیندیشید، برای مشکل پیش آمده امتیازی از صفر تا صد در نظر بگیرید
از دیگران بپرسید
از دیگران سئوال کنید تا از واقعبینانه بودن افکار و تلقیهای خود مطلع گردید. به طور مثال، اگر معتقدید که اضطراب سخنرانی در حضور دیگران غیر طبیعی و مایه خجالت است، از دوستانتان بپرسید آیا آنها هم در مواقع مشابه احساس اضطراب کردهاند؟
خود را ببخشید
به جای آن که بی دلیل فرض را بر بدی خود بگذارید و خویشتن را به خاطر مشکل پیش آمده سرزنش کنید، به عوامل بسیار متعددی که این مساله را ایجاد کردهاند بیندیشید
سود و زیان یک احساس (مانند، عصبانی شدن) و یک فکر منفی را فهرست کنید