به عقیده من، اگر میخوایم سازمان پویایی داشته باشیم، باید کمی تمرکزمون رو از مدیران ارشد به سمت مدیران میانی ببریم.
چرا؟
اول- یه مدیرا میانی نسبت به مدیر ارشد، نزدیکتر به طیف بیشتری از افراد سازمانه. بنابراین بیشتر با دغدغهها و چالشهای کار آشناست و اگر بتونه سیستمی به موضوعات نگاه کنه، میتونه سیستمی هم مشکلات رو حل کنه. غالبا دغدغهها زمانی به مدیران ارشد میرسه که کار از کار گذشته و اونقدر حل اون مسائل دشوار شده که حلش با هزینهی بیشتری خواهد بود.
دوم- یه مدیر میانی اگر “حرفهای” باشه، مطالبهی بیشتری از مدیر ارشد داره. چه از جنس رشد در کار، چه از جنس کیفیت کارها. و این مطالبهی بیشتر اگر اصولی و روشمند و “حرفهای” باشه، منتهی به یکی از این دو نتیجه میشه:
یا مدیر ارشد خودش رو رشد میده. که نِعْمالمطلوب و با رشد مدیر ارشد، سازمان هم رشد خواهد کرد.
یا نهایتا تصمیم به تغییر در ساختار سازمانی گرفته خواهد شد. که باز هم نِعْمالمطلوب برای رشد سازمان.
سوم- یه مدیر میانی سربار مدیریتی کمتری برای مدیر ارشد خواهد داشت. بسیاری از مسائل تا قبل از اینکه تبدیل به چالش و مشکل بشن، توسط مدیر میانی حل و فصل میشن. بنابراین مدیر ارشد فرصت برای پرداختن به مسائل حیاتیتر رو خواهد داشت و تصمیمات حیاتیتر و بنیادیتری گرفته خواهد شد و نفعش به کل سازمان میرسه.
چهارم- یه مدیر میانی برای سازمان، تیمهای خوشحالتر و افراد با انگیزهتری میسازه. چراکه نقطهی اتصال بین افراد بیشتریه.
پنجم- اگر مدیر میانی “حرفهای” باشه، سایز تیم منابعانسانی کوچیکتر میشه حتی. چرا که بخشی از کارهای منابعانسانی مثل جذب، آموزش، آنبوردینگ، مدیریت عملکرد و حلتعارض رو خودش میتونه انجام بده.
ششم- نقشی که مدیران میانی در ساختن “فرهنگسازمانی” دارن، بیشک بیش از مدیران ارشد میتونه باشه.
حواسمون باشه، یه مدیر میانی خودش قطعا در دل کاره. قرار نیست کارهای اجرایی انجام نده. اما از نظر وزنی، قرار هم نیست همیشه در حال کار اجرایی باشه.
و حرف آخر در هر سطح و ردهسازمانی که هستیم:
یه کارشناس خبره، کارشناسارشد خبرهتری میتونه بسازه.
یه کارشناس ارشد خبره، سرپرست خبرهتر میسازه.
یه سرپرست خبره، مدیرمیانی خبرهتر میسازه و یه مدیر میانی خبره، مدیر ارشد خبرهتر.
بنابراین در هر سطح سازمانی که هستیم، نقش خودمون و تاثیری که میتونیم در کل سازمان داشته باشیم رو حواسمون باشه.
چیزهایی که گفتم، چیزی جز روایات دینی ما نیست که: “مردم لایق حکومت خود هستند.”
ارادتمند- داود- یه منابعانسانیچی