طربخانه خاک
طربخانه خاک
خواندن ۳ دقیقه·۵ سال پیش

کتاب خواندن چیست؟: نسبت اندیشیدن و کتابخوانی


? در فضای عمومیِ جامعه، تقریبا همه جا مردم به کتاب خواندن تشویق میشوند !


رسانه ها، سلبریتی ها، و... اغلب کتاب خواندن را به عنوان فعالیتی سودمند و مفرّح، برای گذران اوقات فراغت و سرگرمی توصیه میکنند!

در این شرایط قرنطینه نیز شاهد آن هستیم که هر روز یک سلبریتی، در پیامی مخاطبان را تشویق میکند تا وقت اضافی خود را با خواندن کتاب سپری کنند!


گویا کتاب خواندن بدل به فعّالیتی شده برای وقت کُشی و گریز از ملالتِ زمان، و یا تفریحی شده برای پُر کردن اوقات فراغت!


برای عدّه بسیاری نیز، کتاب خواندن و تبلیغ کتابخوانی صرفاً ژستی فرهنگی است، برای کسب هویت های پوشالی!


امّا به راستی کتاب چیست؟

و کتاب خواندن چه نوع تجربه ایست؟

آیا باید کتاب بخوانیم؟ چرا؟


در جهان کنونی، کتاب نیز بدل به یک کالا شده است،کالایی فرهنگی!

کالایی که میتواند ما را سرگرم کند، لذت بخش باشد، از احساس ملالت ما بکاهد، و برای ما هویت و ژستی پوشالی به عنوان یک فرد اهل فرهنگ و تفکّر دست و پا کند ...!


امّا آیا ما کتاب خواندن را، به عنوان فعالیتی بسیار ضروری و مهم درک میکنیم؟


به گمان من، اگر فردی به طور جدّی، دچار پرسش و مسئله ای مهم نباشد، کتاب خواندن نه تنها سودی ندارد، بلکه روانِ فرد را زیر آوارِ کلمات و مفاهیم دفن خواهد کرد!


به گونه ای که فرد، ظرفیت و استعداد پرسشگری و حیرت را از دست داده، و تبدیل به موجودی کُند ذهن، کم عمق و مغرور خواهد شد!


اگر ما بدون اینکه از قبل دچار پرسش و مسئله ای جدّی شویم، به کتاب خواندن اعتیاد پیدا کنیم، به اقیانوسی از اطلاعات بدل خواهیم شد که فقط یک سانتیمتر عمق دارد!


به عبارت بهتر:

تفکّر جدّی و اصیل، با پرسش و حیرت آغاز میشود! و دچار شدن به پرسش و حیرت، منوط به رهایی از اسم ها، مفاهیم و تصاویر ذهنی، و آشنایی زدایی از جهان و پدیدارها، و رویاروییِ بی پرده با چیزهاست!


تازه بعد از این پرسش و حیرت است که متفکّر، باید در کنار فعالیّت اصلیِ تفکّر و تامّل، به کتاب ها نیز متناسب با پرسش هایش رجوع کند، و از آنها کمک بگیرد تا شاید راهی فراسوی اندیشه اش گشوده گردد !


تفکّرِ جدّی، ممکن نیست با انباشتن اطلاعات در ذهنی بدون پرسش و مسئله آغاز گردد.

ذهنی که هنوز به طور جدّی دچار پرسش و مسئله نیست، ذهنی خواب آلود، نیمه هشیار، کند و سنگین است، و تغذیه چنین ذهنی به وسیله اطلاعات، بی شک ذهن را به کما و اغمایی عمیق و ابدی فرو میبرد!

در حالی که ذهن برای بیدار شدن، پرسیدن و حیرت کردن نیاز به سَبُک بار شدن دارد!


امّا نکته اینجاست که پرسیدن و حیرت کردن را نمیتوان تبلیغ کرد!

نمیتوان به آن توصیه کرد یا آن را آموزش داد!


شاید تنها راه دچار شدن به آن، این است که مکثی کنیم، و پذیرا و مشتاقانه به جهان گوش فرا دهیم!

به واقعیت هایی که با فریادهایی هولناک، ما را به پرسش و حیرت وادار میکنند!



تلگرام: @doregard1900

کتابفلسفهخودشناسیروانشناسیتفکر
اندیشیدن برای رهایی !
شاید از این پست‌ها خوشتان بیاید