دكتر محمد صادق كرماني فرزند ابوالقاسم در شهريور ۱۳۲۶ دريك خانواده مذهبي در نجف اشرف به دنیا آمد. ملیت ایشان ایرانی است، پدرایشان اهل کرمان و مادرشان یزدی هستند. وی دوران كودكي را در نجف اشرف گذراند. به همراه والدين به بغداد نقل مكان كرد. مقطع ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را در بغداد به پايان رساند. در سال ۱۳۴۵ در دانشكده پزشكي پذیرفته شد. در سال ۱۳۵۲ از دانشكده پزشكي مدرك دكتراي پزشكي دريافت نمود.
در سال ۱۳۷۱ وزنم به ۱۰۸ كيلوگرم رسيد و همزمان به فشارخون بالا هم مبتلا شدم. دو سال بعد از این اتفاق به دلیل اضافه وزن متوجه علايم نارسايی قلبی شدم و علاوه بر مصرف قرص های فشار خون، استفاده از قرص های نارسايی قلبی را نيز شروع كردم. هر بار که به مطب شخصی ام می رفتم بالا رفتن از پله ها خیلی برایم سخت بود طوری که به نفس نفس زدن می افتادم و این اصلا نشانه خوبی نبود.
یک روز به خود آمدم و ديدم ۴۷ سال دارم و دچار فشار خون بالا، نارسایی قلبی و نارسایی تنفسی شدم. با این شرایط، کم کم درگیر مشکلات دیگر هم می شدم. تصمیم جدی گرفتم که وزنم را کاهش دهم. روزهای اول رژیم غذایی همیشه بعد از غذا خوردن احساس گرسنگی داشتم. سپس به مطالعه دانش تغذيه و روش های سالم كاهش وزن روی آوردم. به دست آوردن روش های صحیح تغذیه و تهیه برنامه غذايی مناسب چند ماه طول کشید.
برنامه غذایی را در اختیار همسرم قرار دادم و قرار گذاشتم رژيم غذايی تازه ای را شروع كنم. ظهر همان روز با خستگی ناشی از کار روزانه از مطب به منزل برگشتم و سفره غذا آماده و غذای من هم در کنار آن بود اما غذای من خیلی کم بود. چارهای نداشتم چون این تصمیم خودم بود! خیلی سریع غذايم تمام شد ولی هنوز احساس گرسنگی داشتم و باز هم میل به غذا داشتم. یک دفعه چشمم به ته دیگ برشته سر سفره افتاد که برای من ممنوع بود ولی ژن ها و داد و فريادهای معده به من می گفتند که بخور، بخور! به شدت تحريك شده بودم!
نفس، مرا به ادامه ی خوردن دعوت كرد و عقل فرمان كنار كشيدن مي داد. به هر حال نفس موفق شد. روز اول برنامه غذایی به این شکل گذشت. از خودم دلخور بودم و احساس ناراحتی مي كردم چون برنامه غذایی را درست رعایت نکردم. روز دوّم سر سفره از برنج خبری نبود. دلمه داشتيم و طبق دستور، تعدادی در بشقابِ كنار سفره برايم گذاشته بودند. با دو كفِ دست نان، غذا را خوردم ولی همچنان میل به غذا خوردن داشتم. به این اميد، سر سفره ماندم كه غذای بچه ها اضافه بيايد و به بهانه جلوگيری از اسراف آن را بخورم! انتظار جواب داد یکی از فرزندانم کنار رفت و من بشقاب غذایش را تمام کردم.خلاصه یک هفته گذشت. نتايج نشان دادند تقريباً ۵۰ درصد موفق شدم اما دليل نرسیدن به موفقيت كامل برايم مشخص بود.
اراده ی من ضعيف تر از وسوسه ها و فرمان های بخور بخور شكم بود! چه بايد مي كردم؟! هرچه فكر كردم هيچ راه حلی جز تقویت اراده نبود. اين كار نشدنی بود مگر با قَسَم خوردن كه به آن اعتقاد داشتم. به همين خاطر قَسَم شرعی خوردم. به خداوند عظيم قسم خورم كه به برنامه غذايی نوشته شده عمل مي كنم و هيچ غذای ديگری نمي خورم. در غير اين صورت پنجاه هزار تومان به فقرا مي دهم.
برای افزايش ميزان موفقيت خود تصميم گرفتم سر سفره غذا نروم چون اشتهایم را تحریک می کرد. به همین دلیل سینی مخصوص بیمارستان خریدم. همچنین جایی را در خانه برای خودم انتخاب کردم که از بقیه دور باشم و غذایشان را نبینم و در آخر روش پلو خوردنم را نيز تغيير دادم. قبلا فكر می كردم اگر با دست غذا بخورم، سه چهار لقمه بيشتر نمی شود و اگر با قاشق معمولی بخورم هفت تا هشت قاشق می شود.
برای اين كه از غذاخوردن احساس رضايت بيشتری كنم از قاشق چای خوری استفاده کردم تا زمان بیشتری طول بکشد. پس از دو هفته از اجرای اين تغييرات پنج گانه در روش غذا خوردنم به موفقیت صد در صد رسیدم یعنی در دو هفته اول ۵ کیلو و ۲۰۰ گرم وزنم کاهش پیدا کرد. در مدت چهار ماه از ۱۰۸ به ۸۸ کیلوگرم رسیدم.
البته طی اين چهارماه، فقط در دو هفته اول رغبت بسياری به غذا خوردن داشتم چون هنوز عادت نکرده بودم. شروع برنامه خیلی سخت بود ولی با مشاهده نتیجه علاقه، پشتكار و اشتياقم بیشتر شدم و تصمیم به ادامه مسیر گرفتم.
در پايان سال ۱۳۷۴ به وزن دلخواهم رسيدم. اولين دستاورد كاهش وزن اين بود كه فشار خونم پایين آمد و نشانه های نارسايی قلبي كاملاً برطرف شد. قرص های فشارخون و نارسايی قلبی را كنار گذاشتم و زندگی معمولی خود را با سلامتی و شادابی ادامه دادم. احساسات و فعاليت هايم نشان مي داد كه حداقل ده سال جوان تر شدم. به راحتی تا طبقه سوم یعنی مطبم از پله ها بالا مي رفتم.
ناگهان به فكر افتادم چرا اين كار را برای بیمارانم با اضافه وزن بالا اجرا نكنم؟ بنابراین شروع به اجرای برنامه كردم و تعدادی از بيماران چاق با عمل به برنامه غذايی من، لاغر شدند. به این ترتیب، تعداد افراد چاق مراجعه كننده روزبه روز افزايش يافت. غذاهای افراد و مقدار كالری لازم برای هر يك از آن ها با یکدیگر تفاوت داشت و براساس مشخصات پنج گانه آن ها تنظيم مي شد كه عبارت بود از:
ابتدا فقط ۳ برنامه غذايی با كالري های مختلف نوشته بودم ولی بعد آنها را به ۱۲ برنامه ی غذايی افزايش دادم. وقتی افرادی با اضافه وزن بالا مراجعه كردند تعداد برنامه های غذايی به ۲۴ ، سپس به ۳۳ و سرانجام به ۵۴ برنامه افزایش یافت که البته کار آسانی نبود.
انتخاب برنامه غذایی به محاسبات طولانی نياز داشت و برای اينكه برنامه مناسبی برای هر مراجعه کننده تهيه كنم باید محاسبات بسيار سختی را انجام دهم که زمان زیادی طول کشید. همچنین پس از کاهش وزن افراد، بايد تغييراتی را در برنامه ی غذايی ایجاد می کردم. برای حل اين مشكل و آسان كردن كار از رایانه برای انتخاب برنامه و تغييرات آن استفاده كنم ولی چون فرمول رياضی خاصی برای اين برنامه در دسترس نبود خیلی زمان لازم داشت.
برای اولين بار در جهان توانستم با كشف چند فرمول رياضى، برنامه تغذيه را نرم افزاری كنم. اين افتخار بسیار بزرگی بود كه توانستم با اين كار، گامی هرچند كوچك در راه سربلندی ملت مسلمان و كشور جمهوری اسلامی ایران بردارم. اكثر افراد چاق از دانش تغذيه اطلاعی نداشتند و به همین دلیل برای راهنمايی آنها كلاس تغذيه چهار ساعته برگزار کردم.
بعد از اجرای برنامه مراجعين با موفقيتی باور نكردنی به آرزوی ديرينه خود رسيدند و به وزن و اندامی متناسب دست یافتند. با پشتكاری بيوقفه ركوردهای جهانی به دست آمده در رژيم های لاغری را يكی پس از ديگری پشت سر گذاشتم. باید بدانید بهترين مراكز لاغری دنيا در آمريكا برای كاهش وزن، ركورد موفقيت ۲۹% را به خود اختصاص دادند ولی سایت دکتر کرمانی توانسته براساس آمار دقيق رایانه ای موجود، ميزان موفقيت در اجرای برنامه ی رژيم لاغری را در بيش از ده هزار فرد چاق به ۶۱% برسانم. اين موفقيت، دويست درصد بالاتر از موفقيت بهترين مراكز تغذيه ی دنيا بود.
بعد از بدست آوردن این موفقيت چشم گير نوشتن برنامه تغذیه ی رایانه ای مخصوص كودكان چاق را شروع کردم. به دليل وجود تعارض شديد ميان رشد هورمونی بدن و كاهش وزن آنها، كشف فرمول های جديد برای برطرف كردن اين مشكل، كار خیلی دشواری بود ولی سرانجام توانستم برنامهای بنويسم كه با اجرای آن به موفقيت بي نظيری در درمان چاقی كودكان برسم. در مرحله بعدی به نوشتن تحلیل رایانه ای برنامه مخصوص لاغرها پرداختم و با ياری خداوند توانستم آن را نيز با موفقيت كامل به پايان برسانم و چندين هزار فرد لاغر را به آرزوهایشان یعنی تناسب اندام برسانم.
آمار رایانه ای نشان مي داد که توانستم با محاسبه اضافه وزن ۷۵۰ گرمی در ماه برای هر شخص لاغر، به موفقيت %۶۷ دست پیدا کنم.
برای آشنایی کامل با دکتر کرمانی میتونید روی لینک زیر کلیک کنید: