- در قضیه زلیخا و حضرت یوسف علیهالسلام اگر لحظهای کوتاهی از سمت حضرت بود، به میل طبیعی او هم به این گناه بزرگ آغشته میشد ولی لطف خدا و برهان روشن که از سمت خدا به دست آورده بود، آن آگاهی و بصیرت او را نجات داد.
- عشق شدید زلیخا و اینکه ماجرای او با حضرت یوسف علیهالسلام برملا شد، او را بر خواستهاش مصمم کرد و همه قاعده و قانونها را کنار گذاشت و دیگر فقط میل خودش را میدید و میخواست.
- حضرت یوسف علیهالسلام وقتیکه دوراهی گناه و رنج زندان را دید ، از خدا زندان را خواست و این نکته را متذکر شد که اگر من را نجات ندهی به گناه میافتم. پس لغزش و گناه نزدیک و محتمل است، برای هر کسی.
-وقتی دو زندانی همبند با حضرت یوسف علیهالسلام از او تعبیر خواب خواستند، حضرت ابتدا اطمینان داد که بهزودی خواب شما را تعبیر میکنم و بعد از این فرصت استفاده کرد و آنها را به یکتاپرستی دعوت کرد. یعنی فرصتشناسی.
- درخواست حضرت یوسف علیهالسلام از یکی از زندانیها که قرار بود آزاد شود، این بود که. «مرا نزد مولای خود یاد کن» ! همین سفارش نابجا که گناه نبود ولی ترک اولئ بود، باعث چندین سال زندان برای پیامبری به بزرگی حضرت یوسف علیهالسلام شد.
شبیه بههمین معنا ؛ عالمی می گفت: آنوقت مطمئن شوید کارتان میشود که از همه ناامید شده باشید.
آنوقت کارتان انجام میشود. چه آنکه امیدتان به خدا باشد که چه بهتر یا تکیهبر خودتان کنید در گام بعد.
فروردین ۱۴۰۰