زندگی برای محمد، مثل بسیاری از افراد، درگیر روزمرگیهای عجیب و غریب بود. از صبح تا شب او را مشغول کار، مسئولیتهای خانوادگی و پیگیری امور مختلف میکرد، اما در این میان، چیزی همیشه روی دوشش سنگینی میکرد که ذهنش را مشغول میداشت: پرداخت قبوض و هزینههای ماهیانهاش.
محمد از آندسته افرادی بود که هیچگاه به طور منظم نمیتوانست زمان دقیق پرداختها را به یاد بیاورد. چه قبض برق، چه قسط وام و چه بهای خدمات دیگر. همیشه دو یا سه روز مانده به پایان مهلت پرداخت، خودش را در یک کوچه بنبست مییافت: یا باید در آخرین لحظه وارد سیستم بانکداری اینترنتی شود و اطلاعات کارت را وارد کند، یا دنبال کارتهای بانکیاش بگردد و درگیرهزار کاغذبازی برای پرداخت باشد.
کارهای محمد بسیار بود؛ او هیچگاه نمیتوانست واقعاً زمانی را به مدیریت قبوض و امور مالی روزمره اختصاص دهد. نتیجه چه بود؟ تأخیر، بدقولی و گاهی هم قطع شدن سرویسهایی که هزینهشان پرداخت نشده بود.
محمد هنوز خاطره تلخ ماه گذشته را فراموش نکرده بود. او که به طور مکرر موعد پرداخت قبوض را فراموش میکرد، این بار به طور کامل از بالاسر رفتن مهلت پرداخت قبض برق چشمپوشی کرده بود. وقتی روز کاری سختی را پشت سر گذاشت و به خانه رسید، دیگر توانایی آن را نداشت که کارهای روتین دیگرش را انجام دهد. او در حالی که شام سادهای برای خودش درست کرده بود، به مبل تکیه داد تا مدتی به استراحت بپردازد.
اما ناگهان خانه در تاریکی فرورفت.
اولین واکنش او از خستگی و ناامیدی بود تا اینکه درنهایت واقعیت ماجرا آشکار شد: قبض برق را فراموش کرده بود. نتیجه؟ شب در تاریکی مطلق گذشت. محمد باید تمام آن شب و چند روز بعدی را صرف تسویه قبض و تقاضای وصل مجدد برق میکرد. از کار و زندگی افتاده بود، تنها به خاطر یک اشتباه کوچک.
محمد با خودش فکر کرد: "آیا راهی نیست که همه چیز خودکار و بدون اینهمه دردسر از حسابم پرداخت بشه؟ چرا باید بارها و بارها این اشتباه رو تکرار کنم؟"
محمد مدتی در این فکر بود که چگونه میتواند فرآیند پرداخت قبوضش را سادهتر کند. او از چندین اپلیکیشن مختلف استفاده کرد که به او یادآوری میدادند تا قبوض را پرداخت کند، اما همچنان باید دستی واردشان میکرد. وارد کردن اطلاعات بانک، ورود به سامانههای متنوع و چند مرحله پرداخت، همه و همه وقت و انرژی میبردند. محمد شاید یک کارمند تمام وقت وقت اندکی داشت، ولی حجم ذهنی همین فرایندهای پرداخت بیشتر از چیزی بود که بتواند به راحتی مدیریت کند.
او حسابی از این وضعیت سرخورده شده بود و جستجو برای یافتن یک راهحل دائمی و بیدردسر تبدیل به دغدغه روزانهاش شده بود.
یک روز که محمد در اینترنت به دنبال راهحلی بهتر برای مدیریت پرداختها میگشت، به مقالاتی در رابطه با شیوههای نوین پرداخت مستقیم بانکی برخورد کرد. با کنجکاوی بیشتری مقالات را خواند و با سرویسهایی مانند #پرداخت_مستقیم_پیمان آشنا شد. این سامانه دقیقاً چیزی بود که محمد سالها به دنبالش بود، اما اطلاعی از وجودش نداشت.
در شرح ویژگیهای این سامانه آمده بود که همه چیز تنها با "یک کلیک" قابل انجام است. محمد شگفتزده شده بود! هیچ نیازی به وارد کردن اطلاعات کارت بانکی و یا پر کردن فرمهای تکراری نبود، بلکه با انجام تنها یک عملیات از طریق اتصال بانکی این پرداختها انجام میشد. با یک کلیک ساده، از حساب بانکی مبلغ موردنظر به مقصد منتقل و تراکنش تکمیل میشد.