احتمالا تا به حال در این مورد شنیده باشید: من فکر میکردم که آدم مناسبی را برای ارتباط انتخاب کردهام، اما اشتباه میکردم. میترسیدم که متفاوت از دیگران رفتار کنم. از ترس اینکه ببازم هیچوقت آن کار را شروع نکردم. چه چیزی باعث میشود که ما از احتمال ضرر و زیان چشم پوشی کنیم یا به این خاطر که فعالیت ما ممکن است به شکست منجر شود آن را ادامه ندهیم؟
در تمام فعالیتهای روزمرهی زندگی ما، میشود رد پای "مرزبندی" را دید. در پیادهروی، گفتوگو و رانندگی مرزبندیهایی وجود دارد. این مرزبندیها در نقاطی قرار دارند که نیاز است سیستم فیزیکی یا ذهنی شما متوقف شود.
پس، مرزبندی چیست؟ بعضی از افراد ممکن است فکر کنند #مرزبندی، خطی است که از آنجا ناحیهی امن آنها به پایان میرسد و منطقهی یادگیری آنها آغاز میشود. دیگرانی ممکن است فکر کنند مرزبندی به این معناست که چطور بگویند "بله!" و چه زمانی بگویند "نه!".
حالا ممکن است برخی گمان کنند مرزبندی اتاقی است که در آن محبوس شدهاند و باید از آن خارج شوند؛ در حالی که مرزبندی جلوی ما را نمیگیرد، بلکه ما را رو به جلو هدایت میکند.
?حالا چطور مرزبندیهایی برای خودمان مشخص کنیم؟ سه موضوع وجود دارد که باید در نظر بگیریم:
1. هدفی انتخاب کنیم.
انتخاب “هدف” برای مرزبندی، به اندازهی “مرزبندی” مهم است. اهداف به شما نشان میدهند که نسبت به چه چیزی تعهد دارید به کدام سمت حرکت میکنید.
2. مطمئن شوید که اطرافیان به وضوح متوجه مرزبندیهایتان شده باشند.
دکتر دانا گیانتا میگوید: «اگر مرزهای خود را با شخص دیگری ادغام کنید، نرم و ملایم میشوند و درعوض شما آسیب پذیر میشوید.
3. به احتمال ضرر و منفعت فکر کنید.
مخاطرات جسمی و ذهنی را درنظر بگیرید. مقایسه کنید که آیا چیزهایی که هزینه مینید با دستاوردها تناسب معقولی دارند یا خیر.
پس بیایید اهدافی با مرزبندیهای مشخص تعیین کنیم که ارزش خطر کردن را داشته باشند. وارد صحنه شوید و شروع کنید.
4 گونهی متفاوت از مرزبندی:
?مرزبندی عاطفی
(من نمیخوام درمورد وزنم صحبت کنم)
? مرزبندی زمانی
(امروز فرصت ندارم که بهت کمک کنم، اما روز چهارشنبه وقت دارم.)
? مرزبندی موضوعی
(اگر قراره درمورد سیاست صحبت کنید که من برم.)
? مرزبندی فیزیکی
(اگر قراره لباس منو قرض بگیری، حتما قبلش اجازه بگیر.)